یادی از یار و مرد ی از جنس تاریخ جاودانه و ماندگار و باشکوه و سرفراز ایران زمین

یادی از یار و مرد ی  از جنس تاریخ جاودانه و ماندگار و باشکوه و سرفراز ایران زمین

چهارشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۶

توطئه دیگر رژیم در خروج از بحران

توطئه دیگر رژیم در خروج از بحران

رژیم ملائی همواره برای رهائی ا ز بحرانهای که دامن گیر اش بوده سعی بر آن داشته تا با صدور بحران به منطقه و بخصوص کشور های همسایه ، خود را از مرکز بحران خارج ساخته و بیشتر نظاره گر دست پا زدن دیگر کشور ها در بحران باشد و اغلب موفقیت های نسبی نیز در این راه بهمراه داشته.
فتنه اندیشی و جنایت پیشگی ملایان دیگر بر همه دنیا و حتی متحدان سود اندیش کم کم آشکار گشته و در این میان آنچه بیشتر نمود پیدا می کند خسارات و صدمات و آسیب های جبران ناپذیری ناشی از این اتحاد شوم با ملایان که نصیب متحدان میگردد.
بعد از تهدیدات جدی امریکا مبنی بر در هم کوبیدن مراکز تحقیقات و ساخت سلاحهای هسته ای رژیم ملای بخصوص در ماههای اخیر، فتنه انگیز ان رژیم ملائی را بر آن داشته تا با کشاندن بحران در درجه اول به منطقه خاورمیانه و در گام های بعدی درگیر کردن کشور های همسایه با بحران ، بنوعی خود را از بحران برهاند.
در طرف دیگر قضیه ترکیه یکی از متحدان استراتژیک امریکا که سالها است با در اختیار گذاشتن پایگاههای نظامی در خاک خود از جمله انجرلیک و... که برای امریکا از نظر نظامی فوق العاده اهمیت داشته و امریکا در قبال این پایگاهها چنان خدمات بزرگی را برای ترکیه انجام داده و می دهد (که ثمره آن را دولت مسلمان زده!!رجب بی ! بنام خود و بنام کارائی و کاردانی دولت خود به خورد ملت ترکیه می دهد) قرار گرفته.
وبدین منظور ترکیه از دیر باز مورد توجه ویژه ملایان بوده که چه سان این اتحاد را بر هم بزنند ، با بذل بخشش های در اعطای خط لوله گاز گرفته تا همکاری ویژه و بسیار صمیمانه بین دو رژیم در تبادل اسرای پ.ک.ک از طرف رژیم به ترکها و تحویل پناهندگان سیاسی از طرف ترکها به رژیم در این راستا بوده تا بلکه ترکها را از امریکا دور سازد ، که در برخی زمانها به این اهداف خود نزدیک شداند.
بدنبال شکست دیپلماتیک رژیم ملائی و گوشه گیر شدن ملا ها ، بنظر میرسد اینبار برای رهانیدن خود از چنبره محاصره نظامی و حمله احتمالی امریکا راهی جزء صدور شیطنت و خباثت ویژه ملائی نمانده ، رژیم با این فکر که ابتدا با کشاندن پای ترکها به خاک عراق ( شمال عراق) که ریشه دیرینه و ارزوی چندین ساله ترکها در تصاحب این سرزمین ها را یآدآور میشود ، و چهره ترکها را در نزد افکار عمومی خدشه دار سازد.
از سوی دیگر با در گیر شدن ترکها در یک جنگ خانمان سوز و بی نتیجه هم ازبعد نیروی انسانی و هم از نظر اقتصادی دچار تزلزل گردیده و به نقطه ورشکستگی و فلاکت کشانده خواهد شد چرا که هدف اعطای وام های بلاعوض اتحادیه اروپا جهت توسعه و زیر ساخت استانهای شرقی و محرم و رساندن این استانها به حداقل استاندارد استانهای غربی بخصوص استانبول ، بنابر این اعطای این وام ها برای مصارف نظامی و جنگی مغلیر با اهداف اتحادیه اروپا خواهد بود و از سوی دیگر مهمترین مسله نابودی انسانهای که ناگزیر دام جنگ آنها را خواهد ربود.
از جمله مسله مهم و قابل اهمیت دیگر در صورت حمله نظامی نیرو های ترک به شمال عراق ، یک مسله داخلی و کوچک کشورترکیه به یک بحران فرسایشی و بی نتیجه جهانی مبدل خواهد شد که هزینه های زیادی را برای طرفین ببار خواهد آورد.
در صورت تهاجم نظامی ترکیه به عراق ، درگیری ترکها با یک حزب جای خود را به مسله پر اهمیت و موضوع حساس بنام درگیری ترکها با ملت کرد و بدنبال آن امریکا به بهانه پشتیبانی از متحد کرد خود یعنی دولت خودمختار کردستان در شمال عراق و برای حفظ منافع خود دست به حمایت از کرد ها زده و در واقع همان اهداف که ملا ها از این بحران سازی داشتند را عملی خواهند نمود، که در نهایت سبب از هم گسیختن اتحاد ترکها با امریکا شده و ....
متاسفانه برخی از کوته فکران متعصب و سیاسیون عوام نیز ابزار کار مناسبی برای این موضوع بودند ، البته در این میان اهدافی که احزاب مخالف دولت از تحریک و تهییج افکار عمومی برای تهاجم به شمال عراق را داشتند ، بیشتر بایستی در جای دیگر جستجو کرد ، چرا که هدف آنها بیشتر جهت شکست حزب حاکم و در گیر کردن حزب حاکم در باتلاق جنگ و در نهایت دور شدن از برنامه های عمرانی و زیر بنای می باشد ، که در نهایت سقوط حزب حاکم را در برخواهد داشت.
اصرا ر بر قبول و تصویب لایحه حمله نظامی ارتش و ورود به شمال عراق در تعقیب پ.ک.ک در مجلس آنهم با عجله و بی مطالعه ، باعث گردیده تا آنچه تابحال ترکها بعنوان اهرم فشار و ترس به حزب پ. ک. ک رو میکردند ، لوث شده و اعتبار خود را از دست بدهد.
به دلیل موقعیت خاص کردستان و قرار گرفتن این منطقه در مثلث سه کشور ایران ، ترکیه و عراق ، و نیز قرار گرفتن دولت خودمختار کرد ستان عراق در این منطقه که هم پیمان و متحد امریکا میباشد اهمیت بیش از بیش این منطقه را افزوده ، کما اینکه تنها منطقه آرام و دارای امنیت کامل در کشور عراق همین دولت خود مختار کردستان عراق میباشد، از سوی دیگر داشتن مرز های نسبتا طولانی ترکها با عراق نیز از همین منطقه کردستان میباشد.
با بررسی کارنامه حزب پ.ک.ک که در این بیست چهار سال مبارزه مسلحانه خود با دولت مرکزی ترکیه دست زده ، هرگز در طول این دوران مبارزاتشون به چنین موفقیت های از نظر آنها(حزب پ.ک.ک.) و چنین جنایت های از نظر ترکیه دست نزده بودند ، اهم مبارزات آنها در طول این دوران بیشتر جنبه تبلیغاتی و اظهار وجود بود و بس ، و چه بسا ممکن بود در درگیری چند پلیس یا ارتشی را بکشند که این آمار از 3سه نفر در هر عملیات بالاتر نمی رفت.
با جای گرفتن نیرو های پ.ک.ک در شما ل عراق و حمایت ضمنی مسعود بارزانی رئیس حکومت بخش خودمختار کردستان عراق از این حزب ، زمینه مناسبی برای عملی شدن نیات شوم ملایان در فرار از بحران حمله نظامی امریکا بدست آمد.
بدین منظور با شایعات که از چند ماه قبل در خبر گزاری ها بوده مبنی بر همکاری و پیوستن بخش بزرگی از تروریست های القاعده به حزب پ.ک.ک که قصد دارند پ.ک.ک را در مبارزه با دولت مرکزی ترکیه یاری دهند. در چنین اوضاع و احوالی سیاست خارجی رژیم که تابعی از نیات همیشه شوم و فتنه انگیز ملایان را داشته ، با نفوذ جاسوسان و ماموران تروریست سپاه پاسداران خود در حزب پ.ک.ک با نام القاعده ( که با استفاده از عدم آگاهی و نداشتن اطلاعات درست مردم منطقه انجام گرفته) در طی نزدیک به دو هفته با یک برنامه فوق العاده حرفه ای و حساب شده تروریستی ابتداء یک پایگاه کما ندو ترک ها محاصره و سیزده سرباز را به قتل میرسانند. سپس در یک برنامه کاملا حرفه ای و مختص به یک ارتش سازماندهی شده !!کاروان ارتش ترکیه محاصره و با انفجار پل بیش از دوازده سرباز را به قتل رسانده و دهها تن دیگر را به اسارت گرفته و به مکان نامعلومی می برند؟
آیا پ.ک.ک در این چند روز توانای نظامی و انجام عملیات خود را به یکباره بالا برده؟
آیا پ.ک.ک تابحال کسی را بعنوان اسیر گرفته بوده؟
با توجه به بافت اعضای پ.ک.ک ، اغلب این افراد یک پیوند عاطفی با دیگر مردم ترکیه دارند و از سوی دیگر فامیل برخی از اعضای پ.ک.ک سرباز بوده و بنابر اگرچه در حال نبرد با دولت مرکزی میباشند ، ولی هرگز چنین قساوتی را در حق هموطنان خود نمی کنند ، بنابر قاتلین کسانی هستند که یا حرفه ای انسان را به قتل می رسانند و یا حداقل بیگانه با آب و خاک این منطقه میباشند که چنین بیرحمانه انسانها را به قتل می رسانند.
با بررسی نوع و نحوه عملیات توسط متخصصین معلوم خواهد شد که انجام این حملات از عهده پ.ک.ک خارج بوده و تقریبا محال میباشد چرا که نه توانای گرفتن اسیر را دارا میباشد نه عقل آن را دارد ، بلکه این کار از عهده یک ارتش کاملا سازماندهی شده بر می آید، که مهمترین دلیل بطلان بر انجام چنین عملیات توسط پ.ک.ک را می رساند.
پس با بررسی دقیق تر جمع قضایای چند ماهه اخیر ، نکاتی قابل توجهی را برای ما روشن خواهد ساخت ، اولا با ورود ارتش ترکیه به شمال عراق و بدنبال آن دفاع حکومت بخش خودمختار کردستان از سرزمین های خود پای امریکا را به میان خواهد کشاند چرا که برای حمایت از متحد خود وارد عمل شده و با ارتش ترک درگیر خواهد و به دنبال آن اتحاد بین امریکا و ترکها از بین رفته و کلیه پایگا هها امریکا در ترکیه بسته و با از دست دادن متحد ترک امریکا 30% از توانای حمله به تاسیات ساخت سلاحهای هسته ای رژیم را از دست خواهد دادو در واقع به تعویق افتادن حمله و کسب امتیاز زمان توسط رژِیم برای ادامه جنایت کاری های خود .
همگامی و همکاری پ.ک.ک با القاعده در واقع حقایق یک روی سکه میباشد و هدف واقعی که رژیم ملایان از این پروژه فتنه انگیز خود دنبال می کنند ، رهایی از بن بست جدی حمله نظامی امریکا به مراکز وتاسیسات و ساخت سلاحهای هسته ای رژیم ، غیر قابل انکار مبیباشد




جمعه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۶

سانسور اینترنت را متوقف کنید



به سازمان دیده‌بان حقوق بشرPEN بین‌المللسازمان گزارشگران بدون مرزو کلیه سازمان ها و نهادهای حقوق بشری
ما امضا کنندگان این بیانیه بدینوسیله مخالفت شدید خود را نسبت به قوانینی که جهت سانسور اینترنت در ایران وجود دارد را اعلام می‌داریم.
حکومت ایران بطور مرتب و سیستماتیک حق مسلم آزادی بیان و مبادله آزاد اطلاعات در داخل و با خارج از ایران را سلب کرده و با توقیف و ممنوع کردن نشریات، تلویزیون، مکالمات تلفنی و اینترنت تصمیم به پایمال کردن حق آزادی بیان شهروندان خود را دارد.
ما آزادی بیان و تبادل آزادانه عقاید را گرامی می‌داریم و باور داریم و آنرا از اصول اولیه حقوق بشر انگاشته و تلاش‌های دولت‌ها وشرکت‌های ارتباطاتی را که به برقراری سانسور در ایران کمک می‌کنند، چه در ایران چه در خارج از ایران، محکوم می‌کنیم.
از شما تقاضا داریم با فشار آوردن به دولت‌های متبوع خود و همچنین حکومت ایران ایشان را به برقراری آزادی بیان و ارتباطات ترغیب کرده تا سانسور را تنها به محتویات محکوم شده توسط جامعه بین‌الملل محدود نمایند.
از لینک زیر طومار را امضا کنید :

http://stopcensorship.lookin.at/

کمپین مخالفت با سانسور اینترنت در ایران :

https://www.iraniazad.com/petitions/index.html








کلیه حقوق این صفحه برای کمیته مبارزه با سانسور در ایران محفوظ است
Http://Www.Iraniazad.Com

سه‌شنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۶

تو ميگويی، همه اينها دروغست


تو ميگويی، همه اينها دروغست همه اين نارواييها دروغست
تو ای نادان
همه خون وُ جنايتها دروغســــت؟ همه سنگسار وُ اعدامها دروغست؟
همه شمشير وُ شلاقها دروغست؟ همه عصيان وُ شهوتــها دروغست؟
همه زنجير وُ زندانـها دروغست؟ همه زجر وُ شکنجه ها دروغســت؟
همه بی خانِمانيها دروغ اســـــت؟ همه جنگ وُ تباهيها دروغ اســـــت؟
همه گندابهء فحشا دروغ اســـت؟ همه رندی وُ اين سودا دروغست؟
همه ، اين کودکانِ در خيــــــابان همه، اين بخت بديها هم دروغســت؟
کجای اين همه حرفها دروغست؟ کجای اينهــمه ظلمها دروغ اســـــت؟
دروغ اينست که تو با ما بگويی: همه دين وُ همه شرعت دروغ اســت
همه الله وُ آياتش دروغ اســــــت همه الله ُ اکــــــــبرها دروغ اســــــت
همه ، از آن محـمد تا به مهدی همه احکــامِ اين قرآن دروغ اســــــت
همه، هم از جهاد وُ هم شــهادت همه از دم، به يکـــجا اين دروغ است
همه قرآن وُ اين حرفها دروغ است همه، از موی سر تا پا دروغ اســـــت
همـــه معراجِ خندانِ شـــــــبانه پريـــــــــــدن با خـــــری ، از آشــيانه
همه احکامِ اللهِ يگانــــــــــــــــه در آن غارِ حـــرای مضحــــــــــــکانه
همه ، اين قصه های موزيانه در اين قرآنِ پُر فتوا ، دروغســــــــت
همه ، از کربلای احـــــــــــــمقا زِ تاسوعا به عاشورا دروغســـــــــت
بجز جنگهای آن نا تمرد مـحمد که تا امروز، جـــــــهان را ميزند گند
کدامِِ مابقی حرفها دروغســت؟ کجـــــای اينهمه زجرها دروغ است؟
کجای اشکِ آن داغـــديده مادر بدنبالِ جســـد حيران ، دروغ است؟
کجای اشــــکِ آن آواره کودک که از فيضِ شما تنهاست دروغست؟
تفو بر تو، رسولُ الله محـــــمد تفو بر تو ، قريشِ لامــــــــــــــروت
تفو بر تو وَ خاندانِ ســــــياهت تفو بر اِشکَمِ زايندگــــــــــــــــــانت
تفو بر تو، کجای دين پيام است؟ پيامی از کجـــــــــای آسمان اســــت؟
وَ حال، بعد از تفوهای فراوان که گرداندم نثارتان ، من از جـــــــان
پذيرم حکمِ مرتد از دل وُ جان وَ جانم ميدهم از بـــــــــــــهرِ ايران
نه ترسی از برای جـــان دارم نه شـــرمی من از اين برهان دارم
وَ در روزِ قيامت، گر که باشد به الله وُ محـــــــــــــمد تف فشانم
سروده ای از دل: عبدالرضا حيدری

دوشنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۶

«ايران دارای بهترين بازداشتگاه های دنيا»

«ايران دارای بهترين بازداشتگاه های دنيا»

حداد در ادامه بند ۲۰۹ زندان اوين را يکی از بهترين بازداشتگاه های دنيا ناميده و گفته است: «برخی زندانيان به ما ميگويند تا آنها را به اين بند زندان منتقل کنيم. بند ۲۰۹ به هيچ عنوان با زندانهای ديگر قابل مقايسه نيست، اين بند به صورت کاملا مجهز نگهداری می شود.»معاون امنيت دادستان عمومی و انقلاب تهران درمورد وضعيت سلول های انفرادی هم گفته است: «در مورد سلول انفرادی هم آن طور که گفته شد، واقعا اينطور نيست، در برخی موارد به دستور قاضی، متهمين امنيتی در سوئيتهای مجهز برای مدتی محدود نگهداری می شوند.»وی اظهار داشت: «ما ادعا داريم که بهترين زندان های امنيتی را در همه دنيا داريم و مسئولانی که از اين زندانها بازديد کرده اند اين موضوع را تاييد کرده اند.».....
معاون دادستان عمومی وانقلاب تهران در اراجیف خود ذکر کرده که ایران غصب شده توسط رژیم دارای یکی ازبهترینبازداشتگاههای دنیا میباشد و با آن حالت مسلمانی خود !! به این دروغها اکتفا نکرده و ادامه میدهد برخی از زندانیان حتیتقاضای انتقال به بند 209 اوین را میکنند >> به گفته این مسلمان قلم دست دشمن است هر طور دلش میخواهد ترسیم میکنداما هرگز نبایستی درمورد گزارشهای سردرگم و متضاد دژخیمان رژیم خود را ببازیم اگر تعریف بهترین زندانهای دنیا رابخواهید من برایتان تعریف کنم زندان مرکزی تبریز شامل بندهای سه گانه ( موقت )، مخدره ، بهداری ، جوانان ، مالی ،بند 9 ( زندانیان با حبسهای سنگین و اشرار ) نسوان ، کارگاه و قرنطینهبند سه گانه یا موقت شامل دو سالن به هم پیوسته با 6 اتاق ( آسایشگاه ) ویک مسجد با آمار ثابت زندانیان بالغ بر 720 نفرمیباشد ( این امار شامل زندانیانی که کمتر از یک هفته در این بند نگهداری میشوند را شامل نمیشود ) سالنهای این بند تقربیا400 متر ودر انتهای به هم پیوسته این دو سالن سرویسهای بهداشتی وجود دارد ، که سرویس بهداشتی سالن شماره 2 بهسبب مجاورت با حیاط بند مخدره وشکستن نرده ها و توریهای پنجره های مشرف به حیاط بند مخدره توسط زندانیان وانجام معاملات مواد مخدر از این پنجره ها معمولا این سرویس بهداشتی بسته میباشد.سرویس بهداشتی سالن شماره 1 نیز تنها 5 دستگاه ان قابل استفاده بوده ودر انتهای سرویس بهداشتی 3 دستگاه دوش بودهکه با کپسول گاز کار میکند و برای استفاده از این دوشها برای هر 15 دقیقه 100 تومان بایستی پرداخت کرد،واکثرزندانیان بی ملاقات برای استفاده از حمام عمومی که در کنار سلولهای انفرادی ( مجردی) قرار دارد بایستی منتظر روزپنج شنبه بشوند تا بتوانند استحمام کنند .از نظر بهداشتی شیوع انواع بیماریهای قارچی و مشکوک بودن 22 نفر به داشتن ویروس ایدز در ( شهریور ماه سال 84)این بند را یکی از خطرناک ترین بندها از نظر بهداشتی کرده است ( وضیعت بند مخدره به مراتب وخیم تر از بندسه گانه بود ) وجود بید و ساس در روی پتوها و تخت خواب ها چگونگی درجه بهداشت این بند را به وضوح بیان میکند.وجود و وفوره انواع مواد مخدره وخرید فروش ومصرف علنی آن در تمامی اتاقهای سالن و سرویسهای بهداشتی مشهودبوده به طوری که برای فروش تریاک و هروئین ( فروشنده ها با صدای بلند داد میزدند راه دا وار داه دا وار یعنی بهاصطلاح خودشان دانگ برای تریاک وراه برای هروئین ) میباشد. بخش عمده این مواد مخدر توسط کارمندان و مسئولینرسمی زندان و همچنین سربازان به داخل بند آورده میشود به طوری که گاها مبالغ پرداختی معاملات کلان از طریق تلفنداخل بند صورت میگرفته و فروشنده که معمولا کارمند و مسئول رسمی زندان و یا سربازان بودند و پول موردمعامله را از بستگان زندانی خریدار در بیرون از زندان دریافت میکردند و سپس مواد مخدره را تحویل خریدار در زندان میدادند .فساد اخلاقی به طور علنی در هر گوشه و کنار زندان تبریز بخصوص در بند سه گانه وجود داشت . به گونه ای که برخیمعتادین برای تهیه مواد مصرفی خود علنا درهر ساعت شبانه روز دست به خود فروشی میکردند ( بایستی سید علی گداعمامه خود را با افتخار بالاتر بگذارد !! البته تا حالا اگر گور بگور نشده باشد !! )در روزهایی که دکتر از داخل بند ویزت میکرد همه زندانیان معتاد که بالغ بر 80 درصد کل زندانیان حاضر در بند سه گانهرا تشکیل میدادند برای گرفتن قرصهای آرام بخش و مسکن صف هایی سه ردیفه تشکیل میدادند .یکی ازشیوه های رژیم جمهوری اسلامی در نگهداری زندانیان بی سرو صدا تشویق تلویحی مسئولین زندان برای استفاده ازمواد مخدر توسط زندانیان میباشد ، به طوری که وقتی زندانیان ورزش میکردند عباسی رئیس زندان مرکزی تبریز باتوپ و تشر به زیر دستان خود مانع از ورزش کردن زندانیان میشد چرا که یک زندانی سالم و ورزشکار خطر جدی وبالقوهبرای زندانبانان محسوب میگردد.از جمله رذالتهای این رژیم و دژخیمان آنها در مواقع به اصطلاح ملاقات شرعی ها از چشم هیچ کس پنهان نبوده ، بدین ترتیب کهبا هماهنگی بین مامورین زندان و خود زندانیان که اغلب یا درقمار بازنده شده بودند ویا برای تهیه مواد مخدرمصرفی خود( دست به چنین کاری کثیفی می زدند) ، هماهنگی میکردند و چندین و چندین بار به جای شخص مورد نظر ملاقات شرعی گیرنده ، زندانی دیگر بانام وی به ملا قات شرعی با همسر شخص مورد نظر میرفت .زندانیان محکوم به قصاص که به موعد قصاص و اعدامشان نزدیک شده بودند به خاطر اینکه چند مدت دیگر زنده باشندبا کشتن و یا نقص عضو دیگران ویا ریختن آب جوش بر سر یک زندانی دیگر سعی میکردند بدینوسیله برای یک مدتدیگر تا زمان دادرسی پرونده جدید بدین شکل زنده بمانند .وضع تغذ یه به حدی دردناک و وخیم وغیر بهداشتی میباشد که تمامی زندانیان به سوء تغزیه مبتلا شدند .وضیعت بهداری زندان آنقدر غیر بهداشتی و غیر انسانی میباشد که اگر کسی بمیرد بعد از چند روز پی به مرگش میبرندو اغلب مسولین بند بهداری در بند های دیگر زندان به جرم فروش فرص های آرام بخش دستگیر و بعد از مدتی دوبارهروز از نو و روزی از نو .و........ و تجاوز به نوجوانان در بند جوانان توسط مسئولین زندان و سربازان و یا گردآوری اسم و آدرس زنان بد کارهتوسط مسئولین زندان که بعد از آزاد شدن آنها ، این زنان را مثل برده به هر کاری وا میدارند .سلول انفرادی سوئیت که حداد می گوید در سال 1382 بنده خود تجربه کرده ام در روی موکت قهوه ای رنگ فقط جای تمیز پیدا نمیشد
همه جای سلول بوی تعفن ادرار و ...کثافت کاری بود .
بله اقای حسن حداد حق داری در اراجیف ات رژیم جمهوری اسلامی را دارای یکی از بهترین بازداشگاههای دنیا خطابکنی چون شما دروغ را ازمحمد پیامبر خود به ارث برده اید.
.و این است چهره واقعی زندان های شما

چهارشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۶

رشوه گرفتن توسط وکیل و افسر پرونده قدیمی و مورد اعتماد کمیساریای عالی پناهندگان


دریافت اجباری پول خاک از هر پناهنده در ترکیه!!
رشوه گرفتن توسط وکیل و افسر پرونده قدیمی و مورد اعتماد کمیساریای عالی پناهندگان!!
از عوامل مهم دیگر عدول و تخطی دولت ترکیه از مواد کنواسیون 1951 الجزایر ، هماهنگی و سکوت کمیساریا یعالی پناهند گان در قبال این اعمال دولت ترکیه(وزارت کشور و پلیس) میباشد ، از جمله این عدول ها ، دولتترکیه از هر پناهنده برای اسکان در کشورش مبلغی گزافی را بعنوان پول خاک اخذ می کند ، و این در حالیاست که دولت ترکیه با پیش انداختن قبول پروتکل 1967 ، مدعی است دولت ترکیه فقط پناهجویان اروپایرا در خاک خود قبول می کند !! و به اینطرق برای گرفتن پول اجباری خاک از هر پناهجوی غیر اروپایکه وارد خاک ترکیه میشود ، راه کار قانونی بوجود می آورند، و درآمد سرشاری از این طریق نصیب دول تترکیه می شود(پول خاک مسقیم به حساب دولتی و غیر قا بل برگشت حساب دفتر داری کل مدیریت محاسبه استانداری واریز میشود ) .
اعمال و رفتار پلیس شعبه خارجی ترکیه با پناهندگان با توجه قرار گرفتن در مناطق جنگی و بر خورداریاز شرایط ویژه جنگی و دستور العمل های خاص و باز گذاشتن دست پلیس در چگونگی رفتار با مردم اینمناطق ، پناهنده ها نیز از رفتار خشونت آمیز پلیس شعبه خارجی ترکیه هر زمان بهرمند!!!! شدند بطوریکه اقدامات پلیس شعبه خارجی در حد رفتار و فحش و ناسزا به پناهنده ها محدود نشده بلکه شکنجه وکتک وهتک حرمت پناهنده(توسط پلیس شعبه خارجی ترکیه) در زیر نظر کمیساریای عالی پناهندگان یک امرعادی و اتفاق روزمره در کشور ترکیه میباشد.
از جمله نکات قابل بحث در مورد پناهنده ها ادعا های وزارت کشور ترکیه مبنی بر ارائه خدمات درمانی وو بهداشتی ، لباس ، وسایل گرمایشی ، ذغال و غذا به پناهندگان بوده ، و این در حالی است که سالیانه مبالغ هنگفتی را از بابت دادن این خدمات به پناهندگان ، که هرگز ارائه نداده ، از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل دریافت می کند!! (البته با تایید کمیساریای عالی پناهندگان ترکیه )
رسوائی های پلیس شعبه خارجی فقط در زمینه شکنجه و کتک زدن پناهنده ها ختم نمی شود بلکه در زمینه رسوای های مالی ید طولانی داشته و دارند!!از جمله این رسوای ها اخذ پول خاک توسط یک باند سه نفره پلیس شعبه خارجی و عدم واریز آن به حساب دولت و در واقع اختلاس در مرکز پلیس توسط خود پلیس بوده ،قضیه بدین ترتیب بوده که سه تن از ماموران پلیس( به رهبری پلیس بنام علی) با همراهی یک مترجم کرد ایرانی که از معتمدین خاص و در خدمت پلیس شعبه خارجی بوده ، طی چندین ماه از پناهندگان تا زه وارد(بیش از یکصد پناهنده که عمد تا بهائی بودند و آشنای زیادی با شهر نداشتند) ، از این عده پناهنده پول خاک آنهم نه شش ماهه بلکه یکساله گرفته تا به حساب دولت واریز نماید ، که نه تنها بحساب دولت واریزنکرده بلکه بین سه مامور پلیس و مترجم چیا تقسیم کرده ، تا اینکه بعد از مدتها گند کار بالا میاد و بابررسی پرونده و رفع نواقص پرونده کسانی که موعد پرواز شان رسیده بود ، به این اختلاس پی میبرندو این سه پلیس به همراه مترجم ایرانی به جرم اختلاس مالی و تشکیل دادن گروه بمنظور اختلاس مالی ازاول سال 2007 در زندان مرکزی وان بسر میبرند. ( جالب اینکه پلیس با جمع کردن این عده مقدورپناهندگانی که پول داده بودند، تهد یدکرده در صورتی که خبر رسوای فوق به بیرون و بخصوص بین پناهند گان درز کند پلیس شعبه خارجی مانع از پرواز آنها خواهد شد ) .
(البته رسوای مالی این مامور پلیس (علی ) تنها محدود به اختلاس مالی نمی شود، بلکه این پلیس با چراغ سبز مقامات فوق بخصوص مدیریت سابق پلیس شعبه خارجی !! پناهندگان را مجبور میکرد تا با تهیه ملزومات اداری نظیر پوشه و زونکن و روان نویس آنهم از یک لوازم تحریر فروشی خاص به آدرس :هاستانا جاده سی 2 ، جنب هتل اورارتو ، ساختمان تجاری اوزک وان اوفیس کرتاسیه این مجموعه ها را در یک کیسه پلاستیک به قیمت هفده میلیون لیر ترک خریداری کنند !! در حالی که قیمت واقعی این لوازم در بازار و دیگر لوازم التحریر فروشی ها تنها سه میلیون لیر بوده !! )
از جمله نکات قابل توجه اعمال پلیس ترکیه در مورد پناهند گان ، قربانی کردن پناهند گان و پله قرار دادن پناهنده برای رسیدن به اهدافی که پلیس (میت ) ترکیه در نظر گرفته ، بدین منظور پلیس میت برای دستیابی اطلاعاتی از سفارت خانه رژیم فرد ترک تباری بنام اکرم دومان که مترجم رسمی پلیس میباشد ، مامور می کند بامراجعه به سفارت رژیم تقاضای کار کند ، و برای اینکه کار در سفارت رژیم را بیمه کند شروع به افشای اطلاعات تک تک پناهند گان می کند ، این فرد همینک در سمت مترجم پلیس در شعبه خارجی شهروان خدمت می کند.
تهدید و ارعاب پناهندگان توسط پلیس شعبه خارجی از دیگر ابزار کار های رایج پلیس شعبه خارجی میباشداز جمله این تهدید ها : سر تو داخل کیسه می کنیم و تحویل نیروهای اطلاعاتی رژیم می دهیم تا به وینچ( اعدام با جرثقیل شیوه مرسوم رژیم ) بکشند. و یا تهدید به دیپورت و...از جمله شگرد های پلیس برای ارعاب پناهندگان بوده.
.
رسوای های کمیساریای عالی پناهندگان ترکیه!!
در اینجا به بررسی کارنامه درخشان کمیساریای عالی پناهندگان ترکیه می پردازیم :
دولت ترکیه از سالهای قبل در صدد آن بوده که تمام امورات سا زمانها ی بین المللی مستقر در ترکیه رابنوعی در اختیار خود گرفته و مدیریت آنها را تحویل ترکها نماید و در این میان کمیساریای عالی پناهندگان بعنوان یک هدف اصلی مورد نظر ترکها بوده ، علا وه بر اینکه از لحاظ کاهش رقم بیکاری یاری رسان دولت ترکیه میباشد ( با استخدام صد ها جوان بیکار ترک در کمیساریای عالی پناهندگان، بخصوص یکعده خاصی که با عجله فقط توانسته بودند انگلیسی را بلغور کنند بعنوان وکیل و افسران پرونده با حقوقهای بالای جذب شده بودند و یا ...) از جمله این افسران پرونده وکیل با سابقه و معتمد کمیساریای عالی پناهندگان ترکیه خانم برجو !! میباشد ، این وکیل مجرب و با سابقه بررسی بیش از ده هزار پرونده که ازخود یک بت شکست ناپذیر ساخته بود ، و بی تردید با حمایت و پشتیبانی دولت ترکیه از وی ، دست ایشان در انجام هر عملی باز بوده ، و بلاخره بعد از چند ین سال تخلف، در اوائل سال 2006 ماجرای رسوای وکیل کمیساریای عالی پناهندگان و جریان رشوه گیری ایشان در ازای ارائه جواب قبولی به افرادی که حتی دربین آنها ماموران رژیم ملائی هم دیده میشد!! بر ملا شد ،و با اعتراف صریح این خانم وکیل مورد اعتماد کمیساریای عالی پناهندگان مبنی بر دریافت رشوه از پناهجویان در قبال ارائه جواب قبولی و با لوث شدن پرونده وی و پی گیری مستمر استانداری وان ، جریان رسوای و رشوه گیری در یو. ان فقط با تغییر مدیریت دفتر کمیساریای عالی پناهندگان وان و باانتصاب مدیریت ترک تمام شده فرض کردند ،و سعی دارند چهره ای متمدن و انسانی !!از خود نشان بدهند غافل از آنکه آب در هاون کوبیدن!!
وبلاخره کمیساریای عالی پناهندگان ترکیه به اصطلاح خودشون یکدست و ترک شده و دست شان در انجام هر عملی باز میباشد ، که نهایت آرزوهای ترکها بوده ، چرا که دیگر تمامی دستورات و اوامر پلیس را مو به مو و بی چون چرا اجرا خواهند کرد.
و در آخر گلایه ای از مسولین حزب مشروطه داشتم که امید وارم روابط عمومی این حزب پاسخ مناسبیبرای روشن شدن اذهان عمومی داشته باشند ، چطور حزبی مانند حزب مشروطه به مسول شاخه ترکیه اینحزب اجازه می دهد تا برای اعطای هر تائیدیه حزب مشروطه به پناهندگان مبلغی یکصد دلار ا خذ نماید !!
قسمت دوم

سه‌شنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۸۶

روز جهانی پناهندگان ورسوائی های کمیساریای عالی پناهندگان و پلیس و..


روز جهانی پناهندگان ورسوائی های کمیساریای عالی پناهندگان و پلیس و.. ..
هدف بنده از نوشتن مقاله فوق ارائه یک بررسی کلی و جامع از کارنامه تنها مرجع جهانی رسیدگی به امور پناهندگان یعنی کمیساریای
عالی پناهندگان سازمان ملل در کشور ترکیه میباشد بنابر این خود را در جایگاه بیطرفانه گذاشته وصرفا در نقش یک روایت گرمیباشم و در واقع نقد و به قضاوت گذاشتن و احتمال سوء استفاده های حواشی از موضوع پناهندگی بوده ونام بردن اشخاص دلیل بر مستند بودن موضوع و معتبر بودن مطالب میباشد و بس ، بنابراین سعی نمودم از دخیل دادن نظرات شخصی ام در این موضوع پر هیز نمایم
از روزی که رژیم ضد بشری ملائی در ایران ظهور کرده و با ارتکاب انواع جنایت ها و شکنجه ها هتک حرمت به نوامیس مردم
ایران تعبیض و حکومت قشری و دینی و آزار و زندانی نمودن صاحبان افکار و پیروان دیگر ادیان وغیر اسلامی و بلاخره اعدام ها که بیشتر یادآور کننده عصر همیشه جاهلیت تازیان را می رسا ند ، کم کم مردم ایران برای نجات و حفظ جان ، ناموس ، عقیده و اموال خویش مجبور به جلای وطن و التجاء به کشور های دیگر که داشتن حداقل حق حیات را از آنها سلب نکند ، روی آوردند. روانه شدن مردم بصورت دسته جمعی و مداوم به کشور های همجوار ایران نشا نه ای از اوج قساوت و شدت اعمال غیر انسانی و جنایتکارانه ملایان را بخوبی میرساند .جنگ بین ایران و عراق و اعزام اجباری جوانهای زیر بیست سال به جبهه جنگ و یا اعزام اجباری دانشجویان برای شرکت در جنگ و یا کارگران و کارمندان و یا متخصصان ... و از سوی دیگر اجرای قوانین اسلام ناب محمدی!!!!!! ومحدود یت آزادی فردی مردم و قوانینی که به خود اجازه میداد حتی در خصوصی ترین مسایل شخصی فرد دخالت نمایداز انگیزه های مهم و موثر برای هجوم دسته جمعی مردم ایران را برای تقاضای پناهندگی در سایر کشور ها بوده در سالهای اخیر نیز رژیم ملائی با افزایش فشار ها بر مردم ایران هدفی جزء دستیابی به ایران خاموش و یکدست برای ملا ها و مردمی که از سر گرفتاری نای حرف زدن و جنبیدن نداشته باشند ، نبوده .
از کوچ اجباری و تعبیدخود خواسته مبارزان علیه رژیم که در اثر احکام بیداد گاههای رژِیم مجبور به جلای وطن میشوند تا پیروان سایرادیان گرفته از کانالیزه و هدایت کردن افراد خود رژیم در پوشش پناهنده جهت ضربه زدن و جلوگیری از اتحاد بزرگ اپوزیسیون که در صورت تحقق نابودی حتمی ملایان را با خود به ارمغان خواهد آورد ، و یا کوچ هزاران جوان بیکار و ... درواقع یک نوع خدمت ناخواسته به رژیم بوده چرا که بار سنگین مشکلات و فشار هاری ناشی از خواست های مردم وجوانان نظیر تامین اشتغال ، تامین مسکن ، بهداشت ، تحصیلات عالی و جذب واشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی ، وهزاران خواست به حق دیگر را که رژیم هرگز نمی توانست جوابگوی آنها باشد اینچنین از سر خود وا می کرد ،و هم میدان باز و یکدستی برای تاخت وتاز رژیم بوجود آمده و می توانست به بسیاری از مشکلات و سوالاتی که توان پاسخگوی ندارد اینچنین فایق آید.
در این میان وظیفه کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در ساماندهی و تعیین موقعیت پناهندگان بی تردید حساس وسنگین بوده و میباشد . لذا با شناسای موقعیت ایران و بررسی همسایگان آن بهترین گزینه برای این امر کشور ترکیه(البته با توجه به شرایط آنزمان) در نظر گرفته میشود. و از آنجایکه دولت ترکیه از جمله دولی میباشد که کنواسیون1951 الجزایر را امضاء کرده این امر تسیهلاتی را در آغاز برای کمیساریای عالی پناهندگان فراهم می آورد ، امابتدریج با گذشت زمان مسئله پناهند گی اهمیت و ابعاد تازه تری پیدا کرد که در ذیل به بررسی آنها خواهیم پرداخت:
از آنجایکه دولت معین (ترکیه) یک کشور مسلمان بوده و روابط نزدیکی با رژیم ملائی داشته و دارد و از سوی دیگرمنافع اقتصادی سرشاری که از هجوم میلیونها پناهنده عاید دولت ترکیه میشود ، و بخصوص اسکان اجباری پناهنده هادر استانهای شرقی و محروم ، در واقع این منافع فوق بصورت بخشی از برنامه دراز مدت دولت ترکیه برای توسعه این استانها در آمد است و دولت ترکیه نیز بی میل نیست برای بهبود اوضاع اقتصادی اش هر روزه بر آمار متقاضیان پناهندگی افزوده شود ، و تنها آنچه در این میان در نظر گرفته نمی شود امنیت جانی پناهنده ها است چرا که استانهای شرقی و کرد نشین با اعلام صریح دولت ترکیه جزء مناطق فوق العاده خطرناک و جنگی میباشد و پناهنده ای که برای حفظ جان خود مجبور به ترک خاک خودگردیده در یک ندانم کاری و تساهل کمیساریای عالی پناهندگان ممکن است توسط گروهای مخالف دولت ترکیه گروگان گرفته شود ویا کشته شود !!!،و یا تاثیر گذاری منفی دولت مسلمان ترکیه بر روی پرونده های که بنوعی در ارتیاط با مخالفت و یا رد اسلام بوده و در کمیساریای عالی مطرح میشدند مشهود بوده ، و یا استرداد پناهندگان توسط دولت ترکیه به رژیم ملایان( در ادامه همکاری های دولت مسلمان ترکیه با رژیم ملایان) و این در حالی بود که بی هیچ عکس العمل کمیساریای عالی پناهندگان مواجه می شویم ویا .... همه این تخلفات با حمایت ضمنی کمیساریای عالی پناهندگان ترکیه انجام یافته ..
قسمت اول

چهارشنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۸۶

بازگشت به آشيانه

ميخواهم، به خانه باز گردم
به آن، پاک آشيانه باز گردم

منِ غربت نشين، طاقت ندارم
که دور از خانه خود، جان سپارم

کمی خاک وطن، سويم بياريد
در آن خاک عزيز، گورم گذاريد

چرا آزادگی، بر ما حرامست؟
چرا دينِ عرب، آزار جانست؟

چرا ايرانی از ميهن بدورست؟
چرا خاک وطن، غرقابِ خونست؟

چرا، بر قلبِ عاشق تير فشانند؟
چرا، پاسخ به عشق را مرگ دانند؟

ولی اکنون فَرا آمد زمانش
و ملت را کنون، باشد توانش

پرستوها، به کوچ آماده هستن

دوشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۶

چهاردهم خرداد

نا نجیب زاده نی گر ، دهرئیده سلطان ائیده سن

شوکتین آرتئراسان ، مثل سلیمان ائیده سن

قارا ، داشی ازئیپ قانینن ، الوان ائیده سن

رنگی تغییر تاپار ، لعل بدخشان ، اولماز !!

چهاردهم خرداد روز مرگ شیطان مسلم ، نانجیب زاده زمانه ، خمینی ملعون میباشد،وی که کارنامه ای

سیاه و سرتاسر جنایت باری از خود بجا گذاشت ، ارمغانی جزء جنایت به تک تک بشریت ، جنایت

به مردم ایران ، جنایت به وطن ، جنایت به نسل آینده و ...نداشته.

اگر چه با مرگ وی دلهای بسیاری از مادران داغدار که فرزند شان توسط این ضحاک کشته شده

بودند، کمی تسلی یافت ، ولی یاد آوری آثار مخرب و جنایت بار اعمال وی سالها بعد مرگ وی

ورق های تاریخ را سیاه !!خواهد کرد.

ظالمان حاکم بر ایران اگر چه در این 18 سال پس از مرگ وی تلاش کرده اند تا از وی چهره ای

محال و غیر قابل باور!! انسانی به مردم ارائه بدهند، اما هرگز نتوانستند به این هدف خود نایل

آیند ، و این در حالی است که یاد آوری اسم وی در بین اکثر مردم توام با لعنت و نفرت میباشد.

همچنین ملا ها بعد مرگ وی تلاش کردند بیت الهضم اش را با طلای ناب آراسته کنند ( به مانند

دیگر بتان کیش شیعه ) ولی به مصداق شعر بالا : سنگ سیاه که نشانه بی ارزشی میباشد ، در

صورتی که حتی اگر با ارزشمند ترین مایه حیات انسان " خون " هم مخلوط گردد، شاید رنگ اش

تغییر پیدا کند ولی هرگز سنگ قیمتی و با ارزشی نخواهد شد!!.

از جمله تاثیر گذاری منفی و مخرب این ملعون بر گرانبها ترین فلز ، یعنی طلا میباشد ، بدینگونه

که رژیم ملائی تابحال دو طرح سکه طلای تمام ضرب کرد : یکی بنام سکه طلای طرح بهار آزادی

یا طرح قدیم ، دومی سکه طلای طرح خمینی یا طرح جدید ، و هر دو سکه با همان خالصی عیار

طلا و وزن استاندارد به بازار ارائه داده اند ، و هر دو در ضرابخانه رژیم ضرب شده ، ولی سکه

طلای تمام طرح خمینی به خاطر وجود عکس خمینی نزدیک به بیست هزار تومان ارزان تر از

سکه طلای تمام طرح قدیم ( بهار ازادی ) میباشد.

پنجشنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۶

امریکا چرا بجای تضعیف رژیم ملائی ، طرح تضعیف ایران را در برنامه های کاری خود دارد؟

امریکا چرا بجای تضعیف رژیم ملائی ، طرح تضعیف ایران را در برنامه های کاری خود دارد ؟
خرداد ماه رسید وباز زمزمه های شوم وناپاک از حلقوم عده ای بیگانه پرست و وطن فروش برای تجزیه ایران عزیز
برخاسته و اینجا و آنجا این معلوم الحال ها دنبال هویت گمشدشان !! می گردند !! و چه جالب درس هایی از یافتن هویت از این عده را فرا گرفتیم ، شعارهای تجزیه طلبانه وبیگانه پرستانه این وطن فروشان ، شاید بی دلیل نبوده .
و در این میان محرک ومسببین اصلی برای این انگیزش و عواملی موثر که باعث شده تا دربدر بدنبال هویت گمشده شان بگردند!! ، قابل تامل می باشد .آیا رواست ملتی که تمام هزینه های خود را صرف مبارزه با ملا ها ودیکتاتوری مذهبی و دینی وی مینماید ، چنینناجوانمردانه از پشت توسط خائنین گرگ صفت !! دریده شود ؟آیا گسترش این تنش ، منافع رژیم ملائی را تامین نخواهد کرد؟
و از اینکه نیروهای مخالف رژیم در قالب یکپارچه و با یک هدف مشترک که همانا نابودی رژیم ملائی وآزادی ایران و
ایرانی است ، وقت و هزینه چنین مبارزه ورجاوندی را، صرف مبارزه با بیگانه پرستان کند ؟چرا ما باید آنقدر غافل باشیم که شبه انسانی وملائی بدون عمامه!!! چون احمدی نژاد برای قوام ودوام عمر ننگین رژیم دست به بذل و بخشش وحراج ایران عزیز گذاشته وبرای دادن حق السکوت به تازیان !! طرحی برای اداره مشترک امور سه جزیره همیشه ایرانی پیشنهاد میکند ؟
چرا ما آنقدر با یستی از درد ایران و ایرانی غافل باشیم که بجای نجات میلیونها جوان و هموطن خود که در دام طرحهای شیطانی اسلامی ملایان چنین گرفتار وآلوده گرداب مهلک مواد مخد ر شده اند ، از هویت طلبی و ازحزبو من و سازمان من ها و ... حرف بزنیم .اگر مشاورین کاخ سفید و یا اسرائیل در صدد ساختن وبرپا کردن القاعده دیگری در منطقه هستند نشان دهنده
بیگانه بودن وناآشنای با خلق و خوی وفرهنگ این ملت است ،ارائه طرحهایی کهدر نهایت بقای عمر رژیم را بیمه میکند تا از بین بردن رژیم ، و طرح تضعیف ایران نیز در این راستا میباشد ، طرحی که مورد بررسی کارشنا سان و مشاورین عالی امریکا و اسرائیل قرارگرفته( در عین حال که نفرت و انزجار ابدی ایرانیان را بدنبال خواهد داشت) ودر عین حال به باروری و تقویت بیش از بیش رژیم ملائی
خواهد انجامید ؟تامین هزینه های رسا نه های گروهی تجزیه طلب ، و یا ایجاد سروصداهای آنارشیستی وتروریستی که سبب فاصله افتادن بیشتر مردم با مخالفین رژیم می گردد ، از عمده ترین گزینه های اشتباه سیاست گذاران( محدودیت وسرکوب رژیم ) امریکا بوده ، چرا که بجای تضعیف ملاها و خود رژیم ، و بجای ایجاد تزلزل در سنگر به اصطلاح مستحکم رژیم ( اسلام ) طرح تضعیف ایران را در برنامه کاری خود دارند ؟ و هنوز به این درک وفهم نرسید ند تا بین مردم ایران و رژیم فرق قائل شوند ؟و ترس تلقینی و غیر واقعی از رژیم که توسط عاملان ملاها با برنامه های خاص ایجاد شده!! بوسیله کسانیکه صاحب اموال و دارائی های کلانی بعد از غائله ( انقلاب ) 1357 به صورت نامشروع وبا ارتباط داشتن با رژیم
کسب کرده اند ،( یا بواسطه همکاری با ملاها و یا آلوده بودن دست برخی از این بزرگ سرمایه داران تازه به دوران رسیده به خونهزاران جوان بیگناه ایرانی که توسط رژیم اعدام شده اند) ،بیکباره صاحب چنان مال و منالی شده اند،البته رژیم وبقای عمر آن را بنوعی حافظ این اموال نامشروع خود می دانند ، لذا با پیشنهاد های رشوه چند میلیون دلاری به برخی سناتورهای امریکا ، برخی از اعضای پارلمان اتحادیه اروپا ، برخی از روزنامه ها و تلویزیون ها ی خصوصی ترکیه ، یا صاحب مدیران شرکت های چند ملیتی و..... لابد اینان از خود رژیم بیشتر هوای رژیم را داشته و به حفظ
بقای رژیم می اند یشد !!!!نقش سیاه خیانت حزب توده به ایران در تاریخ :
توطئه های که از چند سال پیش در شرف انجام بوده در اشکال مختلف مانند ارئه مدارک دکترا در باکو و یا در ترکیه آن هم به کفاشانی که داری مدرک سیکل هم نبودند وتنها مشخصه آنها عضویت در حزب توده بوده است و یا تخفیف هزینه های دانشگاهی به جوانان آذربایجانی به طوری که از یک چهارم هزینه های دریافتی از خود دانشجویان بومی ترکیه هم کمتر می باشد ،یا برگزاری کنگره های !! به اصطلاح ترک زبان ایران در کشور ترکیه و
نیز در باکو و یا تامین هزینه های پخش تلویزیون تجزیه طلب ( البته به گفته مجری این تلویزیون هزینه این تلویزیون تجزیه طلب را بابای محترمش پرداخت میکند!!)حکایت از برنامه های دور و دراز این حزب خائن به ایران را دارد .آنهایی که خود را ناآگاهانه در قالب دیگران می بینند بی آنکه به هویت خود آگاه باشند ، چرا که زرق وبرق وظواهر فریبنده برخی کشورهای تاره به دوران رسیده از یکسو وعدم شناخت کافی از پشت پرده برخی سناریو ها !! و آن زرق و برق های تو خالی و مدهوش کننده ، واز سوی دیگر به برکت وجود نحس و شر و شوم رژیم ملائی که 28 سال مردم ایران را در منگنه افکارتحجری و بربریت اسلام محمدی قرار داده ، و در برنامه های تلویزیونی رژیم جز مراسم عزاداری و مرثیه وسخنرانی فلان ملا چیز دیگری نبوده، زمینه را برای جایگزین کردن گزینه مناسب ،
ضروری میکرد و با پیشرفت تکنولوژی وفراهم آمدن استفاده وبهره مندی از امکانات پخش و دریافت برنامه هایماهواره ای خودبخود جوانان ومردم مناطق آذربایجان نیز مانند تمام مردم ایران گرایش به استفاده از برنامه های
تلویزیونهای بیگانه میکرد و در این میان مردم اذربایجان بیشتر مجذوب برنامه تلویزیونی ترک زبان شدند ، که ازعوا مل مهم و تاثیر گذار در فتح تمامی سنگرهای استوار و مستحکم تاریخ وتمدن با قدمت بیش از 5000 ساله
آذربایجان را گردیده است.اینچنین جوان ومردم صاف و ساده و متا سفانه احساساتی آذربایجان بطور نا آگاهانه یا به عمد دام راحت و سهل برای حزب توده بوده و بدین منظور با تهیج احساسات ناسیونالیستی کار را به جایی می رسانند که تعدادی هویت
اصلی خود یعنی آذربایجانی را انکار کرده و دربه در بدنبال هویت بیگانه و در جستجوی تاریخ مجعول برای خود می باشد .
حزب توده این بار در راستای نوکر صفتی و خیانت به وطن ارباب جدیدی را بر خود یافته ودر غیاب عمو شوروی مرحوم و پرچم سرخ داس و چکش نشان آنها ، نوکری پرچم سرخ دیگری را در سر می پروراند !!!حزب توده که از عاملین اصلی موفقیت ملاها وجنایت بر مردم ایران ودر نهایت جنایت به مردم دنیا بوده اند و از عاملین اصلی تحقق غائله ( انقلاب ) 1357بودند، همواره بر این باور بودند که ملاها بی سواد وبی تجربه در حکومت داری هستند وتوانایی اداره چنین مملکتی را نخواهند داشت ویا دست آخر مجبور میشوند گردن به قوانین حقوقی وخواست ملت داده وبراساس آراء مردم انتخابات صورت میگیرد وبدین صورت نحوه و نوع حکومت تعین
خواهد شد ( ارائه پیشنهاد جمهوری اسلامی از طرف حزب توده در این راستا بوده)، که در آخر نیز مطامع نظر شوروی ها وحزب توده را برآورده خواهد ساخت وبدین منظور جهت استحکام بخشیدن به ثبات ملاها در آن دوران
پرطلاطم تلاش می نمودند ، در جای رهبر حزب توده (کیا نوری) خود را از اقوام و فامیل درجه یک خمینی ملعون میخواند ،در جای دیگر مانند همه کمونیستها که به بیماری استالینستی گرفتارهستند !! مدام خبراز احتمال کود تا توسط نظامیان ارتش ونیروی هوایی را میدهد، در جای دیگرتمام جاسوسان زبده ونفوذی شوروی که درلباس
حزب توده در ارتش شاهنشاهی بودند!! به افشاء محل های اختفاء امرای ارتش مینمایند و آنها را به جوخه هایاعدام می سپارند ، در جای دیگر با تحریک مردم علیه انسانهای با شرف وبا آبرو و با اصل و نسب هر شهر با نامسرمایه دار خونخوار!! (ملتی که اسیر شور!! شده بود) بی رحمانه به قتل وغارت مردم بی گناه ،که گناه جزء داشتن سرمایه ویا مدیریت کارخانجات بزرگ (مدیر بیگناه تراکتور سازی ایران که توسط افراد بهروز حقی در محل
کارخانه تراکتور سازی اعدام کردند) و ... می کردندند.
ویا با علامت زدن بر درو دیوار خانه یک پلیس یا ارتشی ساده با این عنوان که این خانه ساواکی است ، مردمهم بی سوال و جواب مبادرت به غارت وحتی قتل اهالی خانه میکردند ،غافل از آنکه طرف غیر از یک ارتشی یا پلیس ساده ای بیش نبوده ،واگر هم بر فرض محال گناهی مرتکب شده بود !!! تقصیر زن و بچه و پیرزن و پیر مرد
چه بود؟!!! که ازروش های مرسوم حزب توده در آن زمانهای بحرانی برای کسب تصنعی پایگاه مردمی وجمع کردن هوا دار بوده ، ولی هیچگاه بدان نائل نشدند!! شاخه هایی که از حزب توده جدا شده اند خود حکایتگر
جاسوسی ، بیگانه پرستی ونوکر صفتی وخیانت به ملت ووطن این حزب را بخوبی نشان میدهد ،
( درسال 1359 قتل عام حزب خلق مسلمان وبازداشت و محاکمه آقای شریعتمداری با تحریک حزب توده ونقشه های شوروی بود ه ، چرا که آقای شریعتمداریدر میان مردم ایران بخصوص در آذربایجان طرفداران بیشتری داشت که ترس غلبه طرفداران شریعتمداری و رسیدن آنها به حکومت یعنی باز گرداندن حکومت به صاحب اصلی آن یعنی شاه فقید ، و این در واقع فاتحه تمام احزاب کمونیستی و در راس آنها توده خوانده میشد ،و از سوی
دیگر در صورت تحقق و پیرو زی اهداف آقای شریعتمداری ، یعنی نقش بر آب شدن تمام نقشه های شوروی وحزب توده مبنی بر تسلط وکنترل و تلاش برای رسیدن به حکومت ایران ، بنابر این خیلی چیز ها که ملایان نمی دانستند از حزب توده یاد میگرفتند )،از اقدامات دیگر این حزب جهت تثبیت قدرت ملایان ،همکاری گسترده در همه زمینه بخصوص در بخش اقتصاد وارائه طرحهای اقتصادی به سبک اداره کشورهای سوسیالیستی یا همان شیوه مرسوم کوپن ارزاق ومایحتاج عمومی ودر نتیجه کنترل مردم توسط ملایان از خیانت های دیگر حزب توده به ایران و
ملت ایران بوده ،.... و به قول ما آذربایجانی ها توده ای ها به هوای بوی کباب وریاست وحکومت برایران آمده بودند،که ناگهان دیدند کیانوری ها واحسان طبری ها را داغ می کنند !!!!خیانت های این حزب در این روزها چهره وجلوه تازه ای یافته واینک درقالب هویت طلب با استفاده از مساعد بودن زمینه برای مطرح کردن چنین خواست های که بازار را مناسب می دیدند ، با توجه به جوان بودن ملت ایر ان وهدیه
که رژیم منحوس ملای به ملت ایران داده ،که چیزی جزنرخ بالای بیکاری، افزایش بی سابقه اعتیاد و پایین آمدن سن متوسط اعتیاد ،..نبوده واز سوی دیگر با بایکوت صدورفرش ایران به بازارهای جهانی که عمده ترین منبع
درآمد مالی خانوارهای آذربایجانی بوده زمینه لازم برای تحریک و فریب مردم ، و داشتن پیشینه و زمینه تاریخی و تاثیرگذاری عوامل مذهب و ادیان دیگر بر سرنوشت آذربایجان ، را با چاشنی عوامل خارجی ( که درپایین بررسی خواهیم کرد) ودرنهایت هدف و خواست قبلی خود رژیم برای بقاو دوام عمر ننگین شان از این سناریو
دنبال می کند ،و عامل دیگر همر اهی حزب توده دریاری رساندن به رژیم ملای در رسیدن به اهداف شوم شان
، بیکباره سناریوی تجزیه و تفرقه انداختن بین مردم ایران با نام هویت گرای ترک!! مطرح گردید .
بدین ترتیب ملت ایران که در تلاش برای نابودی دشمن اصلی خود همانا ملاها می بودند ، توسط نقشه رژِیم ملای و با خیانت کاری حزب توده سعی دارند ناکام بگذارند ، وتمام هزینه های مبارزه با اهریمن خلف تازکیان رابی ثمربگذارند. اختلاف اقوام ساکن ایران با هم دیگر بیشتر خوشحال کننده ملاها ودشمن مردم ایران است تا خوداقوام چرا که هر قدر ملت از هم دیگر دور ومتفرق باشند و از درد هم دیگر غافل و به یاری همدیگر نشتابند و در زمان فریاد یاری خواستن همدیگر بی تفاوت باشند بهترین نتیجه که در این میان عاید کسی میشود !!همانا رژیم می باشد.
درسال قبل (1385) با مقدمه چینی وفرصت خوانی توسط رژیم ناگهان جنجال کاریکاتور !! در روزنامه ایران که اتفاقا سردبیر آذری مسئولیت این روزنامه رژیمی را برعهده دارد پیش کشید ،مردم ایران که منتظر تیر ماه بودند ، تا فرصت مناسب جهت نشان دادن اعتراض خود به رژیمرا نشان بدهند ، منتظر بودند تا بلکه دراین سال بتوانند
نسل ملایان را از ایران برکنند ، ولی جامعه شناسان رژیم نسخه دیگری برای بقاء رژیم برای جامعه تجویز کردند ، اختلاف بین اقوام ساکن ایرانی ، ترفندی بود که نتیجه دلخواه رژیم را داد ، و کارگردان اصلی این ماجرا وخوشخدمتی به رژیم ، جزء همین کهنه کمونیست های حزب توده کسی نبود. اگر به چگونگی جذب هواداران که نادانسته وناآگاهانه فریب امیال و افکار کسانی را خورده اند که بیشتر جهت حفظ منافع رژیم در تلاش هستند تا به حفظ و تامین منافع آذربایجان وملت آذری !! به عمق فاجعه پی خواهیم برد شناسای و جذب افرادی که بیکار ، بیسواد و یا کم سواد ... میباشند ودادن پولهای تحت نام هدیه به این افراد برای
جذب آنها در جلسات هفتگی تجزیه طلبها (که برنامه آنها عبارت از خواندن به اصطلاح خودشان انواع کتاب ها یترک و دده قورقود و یا سخنرانی خائنین بازنشسته توده ....) در یکی از محلات حاشیه ای تبریز !!و یا دادن وعده استخدام در ترکیه و یا دادن وعده پذیرش و قبولی در دانشگاههای ترکیه و باکو... از شیوه های جذب هوادارانتجزیه طلبها در این روزها میباشد .جذب هواداران که عمدتا بی کار و بی سواد ویا آلوده به اعتیاد مواد مخدر میباشند و یا از مهاجرین روستاها به شهرها و یا ساکنین حواشی و فقیر نشین شهر ها و... و با ایجاد وطرح وانگیزش دروغین و تصنعی در پی هویت ویا یافتن هویت گمشد ه شان ونوشتن تاریخ خود می باشند !! غافل ازآنکه هیچگاه تاریخ خود را نشناخته و کوچکترین همتی برای شناختن تاریخ خود که در نهایت به شناخت خود شخص می انجامد نکردند .نگاهی تاریخی به عملکرد حزب توده و دولت ملی !! در غائله آذربایجان:سالهای جنگ جهانی دوم شور و التهاب خاصی در بین ملت های استعمار زده بخصوص آسیب دیدگان از آفت استعمار انگلیس ،ایجاد کرده بود .
بعد از اشغال ایران توسط متفقین در سال 1320 و آزادی سید جعفر پیشه وری از زندان ، در سال 1323 وی از طرف حزب توده کاندیدای مجلس شورای ملی در دوره چهاردهم شده و بعنوان نماینده مردم تبریز!! راهی مجلس میشود، نمایندگان مجلس شورای ملی آنزمان که بیشتر شان وابسته و نوکر حلقه به گوش انگلیس بودند ، پس از رسیدگی به اعتبار نامه پیشه وری و در حقیقت رعایت اعتدال بین تعداد نمایندگان نوکر انگلیس و شوروی !! در
مجلس، در نهایت با 50 رای مخالف اعتبار نامه وی رد میشود .واین خود بزرگترین واصلی ترین انگیزه وی برای گرفتن انتقام از آن نمایندگان!! ولی در واقع ایران بود و وی سرانجام در اولین کنگره فرقه دمکرات آذربایجان !!به صدر فرقه دمکرات منصوب گردید، و توانست با آن انگیزه بالای انتقام که خود روسها هم در شعله ور کردن آن تلاش کرده بودند!! سرانجام در 21 آذر 1324 غائله آذربایجان را بوجود آورد ، سپس وی از طرف مجلس به اصطلاح ملی آذربایجان !!به نخست وزیری حکومت یک ساله اش
منصوب گردید . !!چگونگی جذب هوادار های حکومت ملی پیشه وری ، عمدتا از دهقانان بی زمین و مقدورین ظلم های خوانین که متاسفانه همه این ظلم ها را از چشم دولت نوپا و جو ان شاه فقید میدیدند بی آنکه تاملی وتفکری در تاریخ و چگونگی مطرح شدن خان ها که همه میراث قاجار ها بوده است ، داشته باشند.بنابر این به تعبیر کمونیست های توده ای ظهور حکومت ملی را چنین توجیه میکرد : توده !! در مرحله حساس گذر
از فئودالی میباشد .
دهقان های بی زمین و بیسواد که به لطف تعالیم اسلام!! و ملا ها !!در جهالت مطلق گام بر می داشتند ، اینک در دام دیگری گرفتار شده بودند وبه سودای دریافت زمین و به امید صاحب زمین کشاورزی شدن !! حکومت ملی را یاری می کردنند و البته افرادی چون محمد علی مصدق ها که خود زمانی سر دسته اوباش و باج گیرهای شهر ها و روستا های آذربایجان بودند ، به محض دیدن موقعیت مناسب که تمام خواست های آنها را برآورده می کرد ، با
حکومت ملی همسو شدند( مانند کمیته ای ها در اوائل انقلاب) و عقل و تفکر مبنی بر عاقبت و انجام کار ، دراین میان راهی نداشت .و البته سرنوشت چنین طرفدارانی بی بنیه دفاعی عقلی ، مانند عاقبت حکومت 350 روزه که بیشتر طول نکشید ، فرجام تلخی داشت عمده ترین ویژگی حکومت ملی در این بود که اکثر طرفداران آنها از دهات و روستا ها بودند و در اغلب شهر های بزرگ مانند تبریز چندان مورد مقبولیت عامه نبود و طرفدار آنچنانی نداشت بطوری که حتی بعد از برپا ی حکومت ملی و دادن ا نواع و اقسام سان و رژه ها و سخنرانی ها ، باز در مردم تبریز کارائی چندانی
نداشت و اکثر فدائیان فرقه از اطراف تبریز بودند، و هرگز نتوانستند بین مردم شهر ها بزرگ از اعتبار مردمی قابل
توجه برخوردار شوند ، و با اولین اخطار ارتش شاهنشاهی مردم تبریز ، میانه و...در قیام خود جوش تمامیافرادی که فدائی و یا بنوعی حامی فرقه بودند و از هر ظلم و جنایتی تحت نام فرقه به مردم ابا ی نکردهبودند ،توسط مردم به قتل رسیدند و اینچنین مردم بیرحمانه با این اشرار و فریب خوردگان تسویه حساب نمودند .
و عاقبت خائن!!!
سید جعفر پیشه وری که برای مبارزه با نمایندگان نوکر انگلیس ، با توجه به بی غل و غش بودن وی (در عین حال که خائن به وطن بود ) در دام حزب توده وگروه معروف 53 نفرنوکر شوروی وبرنامه های ننگین آنها برای تجزیه ایران افتاده وعاقبت پاداشی که خود ارباب (عمو شوروی) به نو کر ان خائن به میهن داد عبرت آموز میباشد ، پس از توافق میان شوروی ونخست وزیر قوام ، به یکباره منافع شوروی دربهره برداری از نفت شمال بر منافع شوروی در هیبت حامی زجردیدگان چربید و چه سان ادوات نظامی شوروی که در تحویل حکومت ملی بود ، در کمتر از 24 ساعت از ایران خارج گردید؟ و حکومت ملی فقط در روی کاغذها ماند ،
وچه سان پیشه وری را با یک تصادف ساختگی کشتند؟
وغلام یحیی ها و محمدعلی مصدق ها چه فرجامی داشتند ؟
بی ریای شاعر را با 27 سال زندان چگونه پاداش دادند؟

نقش تازه حزب توده در خیانت به ایران و ایرانی!!! :
واینک همان حزب همیشه خائن به ایران وایرانی حزب توده !! در لباس و کسوت نوکری ارباب دیگری ودرفکرخیانتی دیگر بر ایران افکار شوم وشیطانی جهت نابودی وتجزیه ایران را مهیا ساخته ،حزبی که درهر خیانتی به ایران وخوش خدمتی به بیگانگان درردیف اول قرار داشت ،حزبی که هیچگاه نتوانسته درایران ودربین مردم جایگاه وپایگاه مردمی و ملی داشته باشد ، چرا که بنا به ماهیت واساسنامه اصلی حزب که در شوروی تدوین شده بود، ماهیت جزء جاسوسی و خیانت به ملت ووطن فروشی ونوکری وبله قربان گویی به ارباب بزرگ
عمو شوروی، هیچ ویژگی خاص دیگری نداشت .حزب توده براساس تلقینی روانی که در مندرجات اساسنامه آنها میباشد کشور رویایی و کشور آرزوها خود را در هیبت وقالب شوروی می بینند ، بنابر این در خیانت به وطن اصلی خود بی هیچ درنگی وتفکری عمل می نمایند .در راستای طرحها وبرنامه های شوروی در کنترل هم پیمانان امریکا ، حکومت شاه فقید میدان تاخت و تازوجولان دادن جاسوسان توده و تلاش آنها در رسوخ به رتبه های عالی ارتش ، دربار، دانشگاهها ، آموزش وپرورش ، کارخانجات ، سندیکا ههای کارگری و... بوده .
حزب توده در همه زمینه جهت تشنج کردن اوضاع و ناکارآمد وبدجلوه دادن چهره نظام شاهنشاهی آنی از تلاش
باز نمی ماند ( در توطئه و اعتصاب کارگر ان ذوب آهن اصفهان ، جاسوسی به نفع شوروی در هنگام احداث راه
آهن برقی تبریز و در نهایت اعتصاب سرتاسری پالایشگاه های نفت و در نهایت سقوط نظام پادشاهی ) .
(از جمله اینها خاطرات دوستم ازدانشگاه تبریز در سال 2535( 1355) ،استاد فیزیک !! در سر کلاس راجع به مضرات خیار واینکه خیار فاقد ارزش غذایی می باشد صحبت میکند ،دانشجویان موقع نهار بعد از گرفتن غذا دست برقضا خیار بعنوان دسر هم به دانشجویان سرو شده بود ،ناگهان به خاطر دادن دسر خیار به همراه غذا واینکه خیار فاقد ارزش غذایی است تمام بشقاب ها و ظرفها سرویس غذاها را به طرف کارکنان سرویس غذا پرتاب کرده ویکباره به اعتراض گسترده دانشجویی تبدیل شد).
عامل مذهب و ا دیان :
بعد از کشته شدن رهبر مذهب با بیت ( محمد باب ) در تبریز ، پیروان این مذهب نوپا وبدنبال آن پیروان مذهببهائیت در دشمنی با مردم آذربایجان کمر همت بسته و تحقیر و ترک خواندن مردم آذربایجان سعی و تلاشی کوری بود ، تا بدینوسیله عناد ودشمنی خود را با مردم آذربایجان نشان بدهند.از جمله عوامل تاثیرگذار دیگر قتل و عام ونسل کشی ارامنه در 24 آوریل 1915 در ترکیه و بدنبال آن قتل و عامجسته و گریخته در مناطق وشهرهای مرزی ایر ان از جمله روستاهای اطراف رضائیه ویا جلفا که صرفا بخاطر تصاحب زمین های مرزوعی ومرغوب ارامنه توسط مسلمانان گردید، در این میان مسلمانان با توسل به چاشنی دین بر حق خود اسلام !! تمام مردم ارامنه این مناطق را یا قتل عام کردند و یا باعث شدن اجبارا با ترک زمین ها و
دارائیها یشان و یا مهاجرت اجباری به شهرهای بزرگ و امن از جمله تبریز و یا کوچ به نواحی مرکزی ایرانگر دیدند ، بتدریج ارامنه نیز مردم آذربایجان را به غلط و با اصرار ترک خوانند که هدفی جزء تحقیر و توهین نداشتند،وبدین ترتیب با یکی خواندن آذربایجانی و ترکی را که خود از عوامل موثر وپایه گذار اختلافات بین اقوام ساکن ایران در نهایت گردید .
مردم ا یران هنوز هم به تصور غلط وغیر مصطلح مردم آذربایجان را ترک خطاب میکنند که خود عامل مهم و موثر درنفوذ بیگانگان برمردم و نام آذربایجان شده است ، از عوامل موثر دیگر که آذربایجانی را ترک می خوانند ، همجواری برخی از شهرها ی ترکیه فعلی و ایران قدیم ، که محل های اصلی قتل عام ارامنه بوده ، واز دیر باز فرهنگ ایرانی وآذربایجانی را با خود به ،همراه داشته اند باعث تقویت این تصورغلط واشتباه نیز شده است.
عوامل خارجی تاثیرگذار در قضیه بحران قومیت ها در ایران :
عوامل موثر خارجی وسیاست جهانی :
چرا امریکا و اسرائل بجای مبارزه رودررو با رژیم وبجای تضعیف خود رژیم ملایی طرح تضعیف ایران را در برنامه های کاری خود دارند ؟
مطرح کردن مسله قومیت ها وتجزبه طلب ها توسط برخی کشورهای همسایه ایران که منافع خود را از میان جستجو می کنند ، از عوامل مهم و اصلی تاثیرگذار در تحریک احساسات مردم ودر نهایت رسیدن به آماج و اهداف
برخی کشورهای همسایه می باشد ، بنابر این تقویت قضیه تجزیه طلبی یک برنامه بزرگ و حساب شده میباشد .بعد از غائله ( انقلاب ) 1357 ، به تصور غلط اکثر مشاور ان سیاسی آنزمان که منتظر بودند در برابر غول سرخ شوروی ( که همانند گذشتگان خویش پطر کبیر!! هدفی جزء رسیدن و راه یابی به آبهای آزاد جهانی نداشتند !!! ) برای جلوگیری از این زیاده خواهی وتوسعه طلبی شوروی ، آمریکا را بر آن داشت تا به علم کردن مذهب و دین و تحریک اخساسات مردم مبنی بر اینکه شوروی ،در صد ونابودی اسلام و دین شما است و در پشت مرزهای اسلام چنبره زده !! و بخصوص بعداز اشغال افغانستان توسط شوروی ،طراحان سیاست های خارجی و استراتژیک کاخ سفید را بر آن داشت که با تقویت مذهب و دین در مقابل شوروی با کمترین هزینه مالی وانسانی، د ژ مستحکمی
از تعصب خشک دینی بنام اسلام !! در برابر شوروی ساخته و با درگیر کردن روسها در یک جنگ فرسایشی و سایه وار آنها را بکلی زمین گیر کرده و توانست شوروی ها را از افکار بلند پروازانه منصرف کند .بدین ترتیب نهاد اولیه گروههای تروریستی جهادی و مجاهد ین و دست آخر هم گروه وراء تروریست اسلامی
القاعده شکل گرفت .از سوی دیگر افکار مسموم و خطرناک و جنایات اندیش ملایان در خصوص مسله دولت اسرائیل و اقدامات مستقیم تروریستی رژیم ملائی در بین سالهای 1980 تا 1990 علیه منافع آمریکا و اسرائیل در جهان انجام دادند ، دولتین آمریکا و اسرائیل را بر آن داشت تا برای کنترل وبه زیر نظرداشتن رژیم ملائی با ایجاد و احداث پایگاه های نظامی درکشورهای همسایه ایران ( که در این میان بهترین گزینه کشور ترکیه بوده ) به این منظور نایل آیند .
چرا که اولا با حضور آمریکا واسرائیل در این کشور به اصطلاح مسلمان ترکیه از صدور انقلاب اسلامی رژیم یا به عبارت بهتر گرفتار شدن در دام تروریست های مسلمان ملائی جلوگیری کرده و ( همچنین با شناسای و توجه به
استعدادها و همچنین منابع محدود مالی ترکیه چنین احتمالی را می دادند) و ازد ست دادن ترکیه زیان جبران ناپذیری برای جهان و بخصوص آمریکا و اسرائیل می باشد و از سوی دیگر موفقیت رژیم در صدور افکار تروریستی خود به ترکیه برای اروپا یک تهدید بزرگ و جدی می باشد چرا که در صورت موفقیت آرمانهای تروریستی رژیم
ملائی یعنی هم مرز شدن اروپا و در واقع محاصره اروپا توسط مسلمانان ترورست!! می باشد .و از طرفی دیگر در صورت موفقیت ملا ها مرزهای شمال اسرائیل مورد تهدید جدی تروریست ها قرار میگرفت بنابراین با شناخت و بررسی روان شناسانه روحیه مردمی ترکیه به یکباره آمریکا و اسرائیل سرمایه گذاری های نجومی در این کشور انجام دادند ، ( اما بررسی موضوع فوق چه ارتباطی با مسله روز ، داشته بخوبی در ضمن
بیان موضوع مطرح خواهد گردید . )ترکیه بعد از فرو پاشیدن دولت عثمانی وبخصوص بعد از دست دادن مستصرفات عثمانی ها وظهور حکومت نوپای جمهوری ترکیه ، زمینه مناسبی برای پاسخگویی این سوالات وعقده های نسل جوان ترکها و در واقع فراهم نمودن زمینه استقرار پایگاههای دایمی خود را دراین کشورتامین میکرد ،چرا که اولا با حضور مستمر وهمیشگی امریکا وهم پیمانانش درترکیه از صدو انقلاب اسلامی و(تروریستی دولتی) رژیم به ترکیه جلوگیری خواهد نمود، و از طرفی با حمایت های بی دریغ خود از ترکیه در قبال پیوستن به اتحادیه اروپا و یا فراهم نمودن مقدمات پیوستن ترکیه به ناتو و یا حمایت وتشویق شرکت های چند ملیتی برای سرمایه گذاری درترکیه وبهبود تدریجی اقتصاد ترکیه وبخشودگی قسمت اعظم ازبدهیهای خارجی ترکیه ، بتدریج زمینه مساعد برای استقرار پایگاه های نظامی
امریکا در ترکیه فراهم می آمد .
با بهبود وضعیت اقتصادی ترکیه ، و به تبع آن سر برآوردن احزاب نژاد پرست !!! و فوق العاده خطرناک پان ترکها کهمورد غضب ملت و دولت ترکیه هم می باشند ، با بیان مسایل هدایت شده هویت گرایی سعی دارند اولا عقده حقارت ناشی از فروپاشی دولت عثمانی را فرو نشانند و نیز به یاد گذشته های رویا وارشان !!! و آرزوهای دست نایافتنی عثمانی ها مبنی بر تسلط بر خطه آذربایجان را با یاری خائنین حزب توده به این راحتی نائل گردند ، همان سرزمین هایی که روزگاری عثمانی ها با جنگهای طولانی و چندین ساله و کشتار مردم آذربایجان نتوانستند باآن سرزمین ها دست یازند ، شاید به لطف و مد د همین حزب توده دو دستی تقدیم بیگانه ها گردد در حالی که خود
دولت ترکیه شدیدا دخالت در امورداخلی کشورهای همسایه را انکارمیکند ، ولی باهدایت پولهای گرم عملا ایناحزاب پان ترک در مسایل داخلی ایران مداخله کرده و جای پای انکار ناپذیرشان در هر بلوا وآشوب ناشی از مساعد بودن زمینه دیده می شود ، و قصدی جزء اینکه از آب گل آلود ماهی بگیرند ، ندارند .
بتدریج سروکله برخی گروهها و احزاب نژادپرست بخصوص تحقیر مردم ترکیه در جریان جنگ جهانی اول و تحریکناسیونالیست ترک در پوشش نام هویت طلب ویا آرزوی برقراری مجدد امپراطوری عثمانی در کشورهای به اصطلاح ترک زبان دنیا و ارائه نقشه کشورها و مناطق ترک زبان که یک نقشه کاملا بچه گانه و واهی میباشد ، این احزاب وگروههای نژادپرست را بر آن داشت تا با پشتوانه حمایت امریکا و پولها ی کلان به جای سرمایه گذاری
های زیر بنایی !! در کشور ترکیه، (مانند خمینی ملعون !!! که در اوائل انقلاب ، به صدور انقلاب اش !!! به جهان اصرار داشت و مانند محمد!! پیامبر مسلمین به گو ر با چف نامه گرویدن به اسلام و ایمان آوردن به خودش را
ارسال می کند!!!) این احزاب نیز در جهت صدور هویت تعریف نشده !!! به همسایگان و بخصوص بعد از فروپاشی شوروی به جمهوری های نوپا و تاره استقلال یافته تحت نام کشورهای ترک زبان !!! اقدام کرده اند ، که طعمه های بسیا ر خوبی برای فرو نشان عقده های حقارت این نژاد پرستان وهمچنین باز کردن جای پای مناسب برای
استقرار امریکادر این کشورها را تضمین می کرد .
اسناد تاریخی در رد ادعا های اسکان قومیت ترک ها در ایران :
تاریخ همواره بهترین گواه بوده ،
همانگونه که درسال 1324( به همدستی خائنین حزب توده ) ، میر جعفر با قراف درسخنرانی حزب کنگره کمونیست اتحاد جماهیر شوروی با حرارت و شتابزده از اضافه شدن سویت (جمهوری) دیگری بر اقمار جماهیر شوروی بزودی مژده می دهد ، برنامه هایی برای تحریک احساسات قومی مردم آذربایجان در سالهای (1915تا 1920 ) پر التهاب وهمزمان با ایجاد و یا نامیدن سرزمینی که هم اکنون با نام مجعول جمهوری آذربایجان شناخته میشود ، در برنامه های چندین ساله آینده خود داشتند ، همانگونه که باب هرگونه تشنج واختلاف احتمالی را باز گذاشته اند .
بطوری که براساس مستندات تاریخی و مورخان وجغرافیدانها این دو سرزمین ، آذربایجان ایران و آران را، با سرزمینی که به نام جمهوری آذربایجان شناخته میشود ، فرق کلی واساسی با هم داشتند ونام یکسان هرگز بر
آنها داده نشده است ،در کتاب ایرانشهر که بر مبنای جغرافیای موسی خورنی مورخ ارمنی تالیف پرفسور یوزف مارکوارت آمده استسرزمین ایران به چهار ناحیه بصورت زیر تقسیم میشود :1-
کوست ( ناحیه ) غرب که دارای 19 استان است –
2- کوست نیمروج ( نیمروز) یعنی ناحیه جنوب با 19 استان-
3- کوست خراسان یعنی ناحیه شرق که دارای بیست و شش استان است-
4- کوست کپکوه که در نواحی قفقاز است ودارای سیزدهاستان یا اپاختر ( ماد ) ، شامل آتروپاتکان ، ارمن (هیک ) – اری- گلان – وشنچان – ورجان (ورک ) – رن ( الوانک یاآران )بلسکان ( بلاسکان )- سیسکان – دلمونک – دمباوند – نپرستان – رون (رویان ) اخل ، صفحه 65رن یا آران یا آلوانک یا تازی آن الران وگرجی آن رنی یا آلبانی قبایل آن اوتی ( ویئتی ) اوری و گردمانچیک (گاردمان)کود یاچیک ( ارمنی ) وامیر نشین گرگراچیک ( گرگرچای ) و در دشتهای پرتوه ( عربی بردعه ) در محل رود ترتر می زیستند ، بنابر نام گذاری آلبانی ها ( راننیک ) همان الوانک است که سرزمین رنی نیز نامیده میشود و همان آران ایرانی است .مرزهای آن در جنوب شامل : ارس وکر در مغرب ، آلزن در شمال سلسله کوههای کران ( تران ) که تداومسلسله جبال قفقاز است و در مشرق شامل دریای خزر است . صفحه 221
نام اصلی شهر کوکوک که مربوط به
دوران کوروش بزرگ است، کرخه ذی بیث سلوخ ( موسی خورنی )این شهر بعنوان ساخلو ساسانیان در نبرد با رومیان نیز مورد استفاده قرار می گرفت ، ساکنینآن از اکراد مرز دار ایرانی بودند، وظیفه آنها این بود که در هنگام حمله های ناگهانی رومیانبه ایران با آنها درگیر شده تا سپاهیان ایران غافلگیر نشده با آمادگی کامل وارد نبرد بشوند


شادروان احمد کسروی (1324-1269)در کتاب شهریاران گمنام در مورد سرزمین آران که با نام مجعول جمهوری آذربایجان شناخته میشود چنین می نویسد:
آران در شمال ایران و در غرب دریاچه خزر نهاده و شهر های بزرگ آنجا باکو ، گنجه ، شماخی و در بند است ازشهر های کهنه اش بردوایا یا بردعه است .رومیان و یونانیان آنجا را Albania (آلبانیا )* ، ارمنیان آغوانک ،تازکیان نام پارسی آن را تغییر داده به آران ---(بر وزن شداد) همه نامها یکی است.
مورخین ارمنی موسی قاغانقایدو اچی و استفانوس اربلیلیان در باره آران در کتاب های خود چنین نوشته اند :
آذربایگان و آران و ارمنستان والی یکی داشتند.حمد الله مستوفی در کتاب اش نزهت القلوب (قرون 7 و 8 ) نیز چنین آورده است.
شگفت است که آران را اکنون "آذربایجان " می خوانند با آنکه آذربایجان یا اذربایگان نام سرزمین دیگری است که در پهلوی آران و بزرگتر و شناس تر از آن میباشد و از دیرین زمان که آگاهی در دست هست همواره این دو-------سرزمین از هم جدا بوده و هیچگاه نام آذربایگان بر آران گفته نشده است.ما تاکنون ندانستیم که برادران آرانی ما که حکومت و آزادی بر سرزمین خود برپا کرده ، می خواستندنامی نیز بر آنجا بگذارند و چه سودی را از این کار شگفت خود امید وار بودند؟این خرده گیری نه از آنست که ما برخاسته آذربایگان و تعصب بوم و میهن خود نگاه می داریم ، چهآذربایگان را از ین کار هیچ گونه زیان نیست بلکه از این است که برادران آرانی ما در آغاز زندگانیملی و آزاد خود پشت پا به تاریخ و گذشته سرزمین شان می زنند این خود زیان بزرگ است و آنگاهتاریخ مانند چنین کار شگفت سراغ ندارند.
شهریاران گمنام "پژوهشی در تاریخ" احمد کسروی
اگر چه با کشته شدن وی به دست سیاهی افکار مسلمانان به جواب سوالات خود نرسید ، ولی درست همزمان با کشته شدن وی همانا اهدافی که از نامگذاری آران به آذربایجان می جستند بخوبی آشکار گردید که این فتنه تا بحال ادامه دارد ، فتنه برای تجزیه و از هم پاشیدن ایران ، فتنه استیلا بیگانه هاو فتنه ملائی بر ایران ، فتنه ثبات و استمرار بخشیدن بر ظالم غاصب بر ایران
**پاورقی**
و به مصداق این شعر :شنیدم گوسفند را بزرگی رهانید از دهان و چنگ گرگیشبانگه کارد بر حلقش بمالید روان گوسفند از وی بنالیدکه از چنگال گرگم در ربودی ولیکن عاقبت گرگم تو بودیترانه های عامیانه همواره بیانگر روحیات مردم آن سرزمین و حکایتگر حوادث و تاریخ مستندی می باشد که ازتجاوزات اقوام مختلف به این سرزمین را دارد ، بیان کننده نوع شادی ها و حزن ها ، و در واقع تاریخ ملتی رابسادگی ومانند بی آلایشی خود مردم بیان می کند از جمله اینها نام بردن آران و یا آلبانی به سرزمین های جمهوریآذربایجان فعلی میباشد: قصه عشق و عاشقی و د لدادگی این دو را بهم دیگر میرساند:
.... آلبانی چارقد بالا زری خانم او اولدی خلوت بالا زری خانم ......
و یا شرح جنایات و قتل عام وغارت متجاوزین بر این سرزمین ، قتل و غارت تارتار ها ، هون ها یا ژاون ها یاخیون ها و ازبک ها و مغول ها و عثمانی ها که مردم این سرزمین آنی از گزند شان در امان نبود ند و ترانه زیرشرح این ماجرا میباشد:
آپاردی تاتار منی گول ائیدر ساتار منی ....
و در آخر کلام ....
همان گونه که اشاره شد دولتین آمریکا واسرائیل به جای مقابله رودررو با رژیم ملائی و نابود کردن یکباره منبع تمامی فتنه ها و فساد عالم ، همانا ملاها که چیزی دست یافتنی است ، و بجای تضعیف رژیم به تضعیف ایران کمرهمت بستند وبا صرف هزینه های گزاف باز هم در بیراهه گام برداشته و خود نا خواسته بر عمر رژیم ملائی
چند صباحی می افزایند.مردم ایران با آن تمدن درخشان و بی مثال اش ، این بارشاهد جفا کاری دوستان قدیم به ایران وایرانیان میباشند این بار قوم یهود ( که روزگاری کوروش بزرگ این مرد بی بدیل و بی همتای جهان انسانیت آنها را از قید ظلم و ستم بابلیان رهانیده و دین یهودیت را بنوعی زنده گردانید ، چنین بیرحمانه مورد ستم و جفای فرزندان یهود قرارمیگیرد!! آری بجای نابود کردن رژیم جنایت پیشه و جنایت اندیشه که هیچ پشتوانه و پایگاه مردمی ( بر عکس آنچه که رسانه های خود رژیم مدعی هستند ) نداشته و ندارند ، دیگر بار در توطئه و دام که در نهایت منجر به
تقویت رژیم ملائی می انجامد ، گرفتار شدند .
چرا که این همان موضوع مورد نظر و بازی مورد دلخواه رژیم است که متاسفانه آمریکا و اسرائیل هم در دام آنها
اسیر گشته اند .اختلاف بین اقوام ساکن ایرانی یعنی تضعیف قدرت طغیان یکپارچه مردمی و این یعنی همان خواست رژیم که بر بقا و دوام عمر رژِیم را می افزاید .
پس مسئله به راحتی که برخی ها فکر میکنند نیست نه موضوع هویت خواهی مطرح میباشد و نه میتواند
موضوع قابل مطرح از نظر مستندات تاریخی باشد .پس چرا در جایی مانند آذربایجان که اکثریت مردم آن شیعه میباشند یک باره توطئه هویت طلبی و ارایه اندیشه های نژادپرستانه و توسعه طالبانه پان ترکهای سنی مذهب مطرح میگردد ، خود بحث مفصلی دارد .اختلاف ریشه ای و حل ناشدنی شیعه ها با سنی ها گره گشای این معما در آینده خواهد بود .

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۸۶

تيراندازی افسر يگان مبارزه با بد حجابی بسوی سرنشينان يک خودرو به دليل گوش دادن به موسیقی غیر مجاز

در تاریخ 11 اردیبهشت اول ماه مه ستوان جواد نادری افسر يگان مبارزه با بد حجابی و... در پی درگیری لفظی با دو سرنشین پژو 405 به نامهای آرمین ابراهیم نژاد ۱۹ساله و بهمن عباسزاده۲۰ ساله درخیابان پاستور شهر تبریز به دلیل گوش دادن به موسیقی غیر مجاز اقدام به تیراندازی به طرف آنها نمود که مجروحین حادثه توسط اهالی حاظر در محل به اورژانس منتقل شدند که حال یکی از مجروحین وخیم اعلام شده است.عکسها به ترتيب وقوع حادثه ميباشند.











یکشنبه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۸۶

محاکمه تیمسار شهید رحیمی توسط ملعون ابراهیم یزدی

وطن پرستی و وفاداری یک سرباز ایرانی به آرمانهای ایران و شاه تیمسار شهید مهدی رحیمی
و خوش خدمتی و محاکمه ایشان توسط جلاد بت کبیر و خائن به ایران و ایرانی دکتر ابراهیم یزدی ملعون تر از بت کبیر!!!!



باز هم بدون شرح تا ترکها اجازه نوشتن بدهند!!!

چهارشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۵




به اکران فیلم "300" اعتراض می کنیم ...

این صفحه را به دوستان خود معرفی کنید






آیا شما هم در مورد فیلم 300 چیزی شنیده اید ؟؟؟ 300 فيلمی است بر اساس کتابی از «فرانک ميلر» در مورد جنگ ميان شاه يونانی (لئونيداس) با ۳۰۰ نفر مرد جنگی، و خشايارشاه ايرانی با ارتش ۱۲۰۰۰۰ نفری!



داستان فيلم، جنگ ایران و یونان در میدان جنگ ترموپیل (گردنه معروفی در یونان، بین کوه اویته و خلیج مالیک) است. جایی که پادشاه اسپارتی یعنی لئونیداس ارتش 300 نفری خود را علیه ارتش عظیم ایرانیان تجهیز کرد تا مقابل سپاه خشایارشا ایستادگی کنند اما گوژپشتی دروازه‌های شهر را به روی لشگر ایران باز می‌کند بنابر روايت هرودوت از تاريخ، این 300 اسپارتی توانستند جلوی لشگر عظیم خشایارشا به مدت 3 روز مقاومت کنند اما در نهايت شکست خوردند. بنا بر اين روايات همین دفاع سه روزه باعث اتحاد یونانیان علیه ایرانیان و همین آغازی شد برای دموکراسی یونان و در نهايت شکست خشاريارشاه در نبردهای بعدی. [...] گذشته از نکات تاريخی آزاردهنده‌ترين قسمت‌های 300، تصوير ايرانيان است. در اين فيلم سپاه ايران افرادی هستند مشابه وحشی‌ها و موجودات نفرت‌انگيز ارباب حقه‌ها يعنی «اورک‌ها». کسانی که جز کشتن نمی‌دانند و از نظر مغزی هم موجوداتی هستند در رديف غول‌های ابله داستان‌های هری پاتر که البته در برابر 300 نفر يونانی خوش‌تيپ و فداکار زمين‌گير می‌شوند

هالیوودی ها در این فیلم ، ایرانی ها را به صورت انسانهایی وحشی ، سیاه پوست ، جلاد گونه ، با چشمانی خون آلود و پوششی مانند تروریست های امروزی به تصویر کشیده اند ...





در صورتی که یونانیان را بسیار خوش تیپ ، با هیکل هایی ورزشکاری ، و شجاع به تصویر کشیده که با هر حرکت شمشیر خود ، 100 ایرانی را از پای در می آورند ...

با شروع تعطیلات ماه مارچ در امریکای شمالی ، از جمعه ۹ مارس ، نمایش فیلم سیصد (300) در سینما های آمریکا و کانادا اکران شد و قطعا دل همه ایرانیان و بخصوص ايرانياني را که در اين کشور ها زندگي مي کنند ، به درد اورد . ایرانیانی که آن همه به تاریخ جهان خدمت کرده اند چرا باید اینگونه تحقیر شوند و تصاویری از انان بر روی پرده سینما های جهان بیاورند که گویی از دوران ما قبل تاریخ امده اند؟

ایرانیان این بار نیز دست به کار شده اند و به مانند مسئله خلیج فارس ، اعتراض خود را به گوش جهنیان خواهیم رساند ...

جهت همراهی با این حرکت اعتراض آمیز ، به ما بپیوندید ...







جهت امضای اعتراض نامه ، به آدرس :

http://www.petitiononline.com/wpci96c

بروید ...

سه‌شنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۵

چهار شنبه سوري



چهار شنبه سوري



دوستان عزیز: با سوزاندن مترسک ملا ها در چهارشنبه سوری امسالّ،در نبردی بانسل اهریمن تازی بار

دیگر برای آزادی ایران از چنگ ملا ها همراه شویم



از جمله جشن هاي آريايي ، جشن هاي آتش است . امروزه تنها « جشن سوري » ، معروف به « چهارشنبه سوري » و نيز « جشن سده » برايمان به يادگار مانده است و در مورد جشن هاي فراموش شده ي آتش ، به « آذرگان » در نهم آذر ماه و « شهريورگان » يا « آذر جشن » مي توان اشاره داشت . آتش نزد ايرانيان مظهر روشني ، پاكي ، طراوت ، سازندگي ، زندگي ، سلامت و تندرستي و در نهايت بارزترين تجلي خداوند در روي زمين است . ( هاشم رضي ، صص 145 و 148 )

آيين هاي نوروزي از « جشن سوري » ( چهارشنبه سوري ) آغاز مي شود و با آيين سيزده بدر نوروز به سر انجام خود مي رسد. ( بهرام فره وشي ، ص 43 ) برخي را باور اين است كه با در نظر آوردن واژه ي « چهارشنبه » كه بر آمده از فرهنگ عرب و سامي است ، پس « چهارشنبه سوري » ارمغاني از سوي عربهاست ، چرا كه همانطور كه مي دانيم ، در ايران قديم هر روزي نامي ويژه داشته است ( هرمزدروز ، وهمن روز ، اردوهشت روز ، شهروَر روز ، خرداد روز ، سروش روز ، مهر روز ، زامياد روز و … ) و نشاني از بخش بندي امروزين چهار هفته ايي و نام هاي آنان به چشم نمي خورد .

چون در روز شماري تازيان ، چهارشنبه و شب آن نحس و نا مبارك به شمار مي رفته شب چهارشنبه ي آخر سال را با « جشن سوري » به شادماني پرداخته و بدين گونه مي كوشيدند تا نحسي و نا خجستگي چنين شب و روزي را بر كنار كنند . همچنين جاحظ در كتاب خود با نام المحاسن و الاضداد (ص 277 ) به نامباركي چهارشنبه نزد عربها اشاره مي كند . منوچهري در اين روز مردمان را به شادماني مي خواند تا از نا خوبي و بد يمني آن رها شوند . ( عبدالعظيم رضايي ، صص 119 –118 )

اما بر پايه ي پژوهش هاي انجام شده ، زمان باستاني « جشن سوري » را مي توان در اين سه گاه باز جست : شب بيست و ششم از ماه اسفند ، يعني در نخستين شب از پنجه ي كوچك ، يا در اولين شب پنجه ي بزرگ يا پنجه ي وه كه پنج روز كبيسه است و نخستين شب و روز « جشن همسپهمديم » ( آخرين گاهنبار سالانه ) و ديدگاه سوم ، آخرين شب سال است كه ارجمندترين روز « جشن همسپهمديم » و جشن آفرينش انسان است . ( هاشم رضي ، ص 149 ).

افزون بر اين و بنا به سنتي كه براي برخي رويدادهاي بزرگ و جشن هاي باستاني ، برابر نهادي اسلامي نيز بدست داده شده است ، آتش افروزي و شادماني شب چهارشنبه ي آخر سال را برخي به قيام مختار ثقفي كه به خونخواهي حسين ( ع ) و فرزندانش قيام كرده بود ، نسبت مي دهند : « مختار سردار معروف عرب وقتي از زندان خلاصي يافت و به خونخواهي شهيدان كربلا قيام كرد ، براي اين كه موافق و مخالف را از هم تميز دهد و بر كفار بتازد ، دستور داد كه شيعيان بر بام خانه ي خود آتش روشن كنند و اين شب مصادف با چهارشنبه آخر سال بود و از آن به بعد مرسوم شد . » ( محمود روح الاميني ، ص 50 ).

واژه « سوري » فارسي به معني « سرخ » مي باشد و چنان كه پيداست ، به آتش اشاره دارد . البته « سور » در مفهوم « ميهماني » هم در فارسي به كار رفته است . ( رضايي ، ص 122 )


*** *** *** *** *** *** *** *** *** *** *** ***
استاد پورداود ، پس از بزرگداشت اين جشن باستاني ، به موضوع ويژه اي اشاره دارد و بر اين باور است كه رسم پريدن از روي آتش و خواندن ترانه هايي همچون « سرخي تو از من ، زردي من از تو و … » از افزونه هاي پسا – اسلامي است و از ديدگاهي ، بي احترامي به جايگاه ارجمند آتش به شمار مي رود . ( ابراهيم پور داود ، ص 75 ) .

*** *** *** *** *** *** *** *** *** *** *** ***

برخي رسوم « جشن سوري » به شمار ذيل است : بوته افروزي ، آب پاشي و آب بازي ، فالگوش نشيني ، قاشق زني ، كوزه شكني ، فال كوزه ، آش چهارشنبه سوري ، آجيل مشگل گشا ، شال اندازي ، شير سنگي (توپ مرواريد - صادق هدايت) و … (علي بلوك باشي ، صص 63 – 57 ، بهرام فره وشي ، صص 49-44 ) .

____________ _________ _____
در شهرهاي مختلف ايران :

در مناطقي همچون شيراز ، كردستان و آذربايجان ، آداب و رسوم ويژه و كهن تري وجود دارد . به طور مثال ، سفره حضرت خضر ( ع ) و يا آب پاشي در سعديه كه ويژه شيراز است و يا سفره هاي خوراكي رنگيني كه در كردستان و آذربايجان آماده ميشود و نيز مراسم آتش افروزي و شادماني همگاني مردم . برخي را عقيده بر اين است كه « جشن سوري » ( چهارشنبه سوري ) با مراسم مربوط به بزرگداشت فروهر درگذشتگان نيز پيوند و بستگي دارد . ( هاشم رضي ، صص 164-156

پنجشنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۸۵

بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران-پن‌لاگ به‌مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن

بیانیه کانون وبلاگ نویسان ایران-پن‌لاگ به‌مناسبت ۸ مارس روز جهانی زن


۸ مارس روز جهانی جنبش زنان است؛ جنبشی که در راه آزادی بیان و برقراری حقوق انسانی زنان مبارزه کرد، قربانی داد و توانست نام خود را در تاریخ جهان ثبت کند!

کانون وبلاگ نویسان ایران- پن‌لاگ این روزرا گرامی می‌دارد و از جنبش‌ آزادی‌خواه و برابری طلب ‌زنان جهان و به ویژه زنان ایران پشتیبانی می‌کند.

كانون وبلاگ نویسان ایران درآستانه‌ی این روز بزرگ توجه انجمن‌ها و نهادهای جهانی مدافع حقوق بشر را به پایمال شدن مداوم و برنامه‌ریزی شده‌ی حقوق زنان در ایران جلب می کند و خواستار نابودی هرگونه خشونت دولتی و غیردولتی علیه زنان در قوانین زن ستیز در ایران است.



دستگیری ده‌ها تن از کوشندگان جنبش زنان و از جمله وبلاگ نویسانی چون پرستو دوکوهکی و آسیه امینی در تجمعی مسالمت‌آمیز اعتراضی در برابر دادگاه انقلاب، نمونه‌ی آشکار ستیز با برابری حقوق زنان و مردان و وجود اراده‌ی سرکوب فعالیت و مبارزه برای رفع قوانین تبعیض‌آمیز زنان در ایران است. این گردهمایی که همزمان با دادگاه گروهی ازکوشندگان حقوق زنان و در واکنش به شدت‌گیری فشارهای امنیتی و احضارهای متعدد زنان برپا شده بود، مورد حمله‌ی نیروهای سرکوب‌گر حکومتی قرار گرفت و بازداشت نزدیک به سی و سه تن از زنان را درپی داشت.

درعرصه‌ی جهانی نیزکشته شدن يكی از وزرای زن استان پنجاب پاكستان به دليل نداشتن پوشش اسلامی توسط افراد مسلح و تجاوز به زنان زندانی بخصوص در زندان‌های عراق توسط نیروهای دولتی نمونه‌‌ها‌ی دیگری از عدم آزادی زنان در بخش‌های گسترده‌ای از جهان متمدن امروز است.

کانون وبلاگ نویسان ایران–پن‌لاگ ۸ مارس روز جهانی زن را به همه زنان و کوشندگان این جنبش شادباش می گوید و با محکوم کردن هرگونه تبعیض جنسی و نابرابری حقوق زنان با مردان خواهان آزادی بی‌درنگ زنانی است که تنها گناه‌شان مبارزه درراه حقوق زنان است.


كانون وبلاگ نویسان ایران – پن‌لاگ

سه‌شنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۵

ما سانسور شدني نيستيم

ما سانسور شدني نيستيم
سانسور افكار و عقايد امكان پذير نيست ، سانسورگران بايد بدانند با وجود جواناني كه در راه آزادي مبارزه مي كنند هيچ وقت نمي توانند در اين امر موفق باشند ، زيرا كه انسان موجودي آزاد متولد شده است وهميشه بدنبال آزادي هست و آنها بايد بدانند كه به واسطه زحمات فرزندان اين آب و خاك هيچ گاه در امر سانسور افكار و عقايد پيروز نخواهند شد .ما نمي گذاريم كه شما دنياي مجازي را همانند جامعه اي كه جز اسارت و بدبختي براي مردم چيز ديگري فراهم نكرده است ، براي هم ميهنانمان به زندان تبديل كنيدعصر ، عصر ارتباطات و اطلاع رساني هست و در اين دوره هيچ گاه سانسور و سركوب افكار راهي پيش نمي برد ، از اواخر سال 81 سانسور اينترنت درا يران آغاز شده است ولي آيا در اين سالهاي كه گذشت مبارزان دست از مبارزه برداشته اند ؟ ما از ابتدا بوديم و تا آخرين نفس براي آزادي و مبارزه با سانسور خواهيم جنگيد .بخش فيلترينگ سازمان مبارزه با سانسور موسوم به كميته مبارزه با سانسور در ايران ( ايران پروكسي ) با طراحي و راه اندازي كاملترين مجموعه عبور از فيلترينگ ( پيك آزادي ) گامي ديگر در راه آزادي و مبارزه با سانسور برداشته است ، شما مي توانيد با ارسال اين آدرس به دوستان و آشنايان و يا لينك دادن به ان در سايت يا وبلاگ خود ما را ياري كنيدمجموعه كامل عبور از فيلترينگ ( پيك آزادي ) شامل موارد زير است :1 - معرفي نرم افزارهاي جديد عبور از فيلرينگ2 - آدرس بدون فيلتر سايت هاي خبري و سياسي3 - آدرس بدون فيلتر وبلاگ هاي سياسي و منتقد4 - معرفي جديدترين فيلترشكن ها با پروتكل امنيتي اس اس ال5 - دسترسي داشتن به كمپين ها و طومارهاي بدون فيلتر6 - امكان ايجاد دسترسي به رسانه هاي خبري ( راديو ها و ... )7 – معرفي مبارزان و آزادي خواهان ايران و ...براي دسترسي به پيك آزادي به آدرسهاي زير مراجعه كنيد
در صورتي كه اين آدرسها براي شما فيلتر شده است با ايميل زير تماس بگيريد تا ادرس هاي بدون فيلتر را براي
شما ارسال كنيم
با تشكر مدير بخش فيلترينگ سازمان مبارزه با سانسور ( ايران پروكسي )

پنجشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۵

برای نجات پاسارگاد

این متن با ترجمه جهت اعتراض به زیر آب رفتن آثار باستانی ایران برای ارسال به یونسکو آماده شده که بر همه ایرانیان و نیک اندیشان است تا با ارسال آن به یونسکو اعتراض خود را نسبت به این فاجعه ملی با آبگیری سد سیوند به گوش جهان برسانند این متن را به همه دوستان و ایرانیان بدهید.بیایید در تیرگان تیری از آرش باشیم یا بازوی توانایش.

خانه من کجاست؟

گرسنه ام چنانكه كودكان گواتمالا، تشنه ام چنانكه زمین تشنه كویر، اما نه نیازمند تكه ای نانم نه جرعه ای آب، تنها خانه ام را بمن بدهید .بارها خوانده ام و بارها در داستانهای كودكانه شنیده ام ایران، اما طعم آنرا نچشیده ام چنانكه آزادی، اما حتی نمیخواهم مرا برهانید! تنها خانه ام را بمن بدهید. ایران را دوست دارم، فرازهای البرز كوه ، فرودهای دشتهای پهناورش، همه دیوارهای خانه ام را دوست دارم، حتی خارهای برانش و سنگهای بیابانش را، به چپاول نبریدش خانه ام را بمن بدهید! سالهاست كه دشمنان ایران - سرزمینی به تاریخ آفرینش، به تاریخ انسان - با هزاران نیزه به زخم خانه ام ایران، کوشیده اند و با هر نوع ترفندی به از بین بردن فرهنگ این مرز و بوم كهن همت گمارده اند و امروز با به زیر آب فرستادن دشت پاسارگاد و تنگه بلاغی و با آبگیری سد سیوند كه یادگار نیاكان ایران زمین ماست، زخمی تازه به پیكر تاریخ ایران و فرهنگ ما میزنند كه تاریخ جهان تار و پودی تنیده با هم دارد.
چنانكه ما و شما از دورترین تاریخ با هم ایستادیم و با هم آمدیم ما با فردوسی و رستم و شما یا هرودت و آشیل. امروز كه نیازمند شماییم دوستی كهن بخاطر آورده و تاریخ ما را از تاراج نجات دهید كمک كنید تا خانه و فرهنگ خویش را حفظ كنیم حتی سنگ كوچک فراموش شده در گوشه حیاط خانه را. نگذارید تا با آبگیری سد سیوند یك تاریخ به نابودی كشانیده شود اگر به كودكان گرسنه آفریقا نان میدهید به فرزندان این مرزو بوم تنها و تنها جرعه ای هوا برسانید. تاریخ ما را دریابید .
. Where is my homeland? Famished I am! Like Guatemalan children… Thirsting I am! Like burnt soil of deserts… But neither seeking a piece of bread, nor a drink of water… Just hand me back my homeland! Many times I have read, and many times I have heard in childish stories… Iran! But never have I tasted it… Just as the freedom! Still I don’t want my liberty... Just hand me back my homeland! I adore Iran! Ascends of the Alborz, Descends of its wide meadows… I adore all parts of my home, Even cutting teasels and stones of its wildernesses… Don’t plunder it! Give me back my home! Years it is that this uncouth people, using their spikes, are wounding my home, Iran… and by means of every plan, are wiping out its ancient culture… - a land with precedence of creation and to the age of humanity! Either they destroyed or plundered our national remainders… … And now, by supplying the Sivand dam, then drowning the Pasargad field and Tang-e-Bolaghi deep into the water, which are souvenirs from our Persian ancestors, they wound a new sore to body of our culture and history of Iran – which is twisted together with the history of the world… as we are stood up shoulder to shoulder from very old of the history! And came on together, we with Ferdowsi and Rostam, and you with Herodotus and Achilles! Today that we need your relief, remember the old alliance! And save our history from raid… Help us revive our culture and home, even the small piece of stone, forgotten away in its backyard! Don’t let the Sivand tragedy, destroys a history! If you give African children pieces of bread, give our nation’s children just a chance to breathe! Consider our history ایمیل یونسکو: spokesperson@unesco.org

خواهشمندیم نشانی این صفحه را برای تمام دوستان و ایرانیان نیز بفرستید تا همه در این هدف بزرگ شرکت کنند.
www.amordad.net/sivand.htm

برای
دریافت نماهنگ این پیام روی گزینه دریافت کلیک کنید!
برای پیگیری این پیام
اینجا کلیک کنید!

چهارشنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۵

بدون شرح

شاید دوستان معنی بدون شرح را با این جمله بهتر برای خود معنی کنند :چرا که جرم نوشتن در کشور های که از قوانین اسلامی تبعیت می کنند برابراست با شکنجه و کر کردن گوش راست ، ضربه دیدن مهره گردن ، آسیب جدی بر گلو ناشی از خفگی،ضربه باتوم برسر و خونریزی مغزی،وهزاران توهین و در آخر سر هم تهدید ... آنهم چند روز مانده بهسال 2007 و البته در یک کشور که مدعی داشتن دولت دمکراسی

و...