" به نام ایران ، گاهواره ی خرد گرایی ونخستین مهد حقوق بشر"
هفتادوپنجمین سالروز سپه خیز سردار میهن پرست ایران رضا شاه بزرگ برای نجات واستقلال ایران بر ایرانیان پیرو راستی گرامی باد.1شرایط امروز ایران بی تردید از بسیاری جهات شباهت غریبی به واپسین سالهای سلطنت احمد شاه قاجار، سلطان بی کفایت ، آزمند، زراندوز، نادان و مستمری بگیر انگستان دارد.1سپه خیزی سوم اسفند 1299 و آمدن رضا خان نتیجه ی مستقیم ادامه ی سیاست ناواقعگرای قرن نوزدهمی حکومت بریتانیا وگل سرسبد آن قرار داد 1919 در ایران پس از جنگ جهانی اول بود. ایرانی که ملی گرایی تازه ای در آن عمیقا ریشه دوانیده بود. ده سال نخست پس از سپه خیز دوره ی نوآوری وا قدامات جسورانه ، امیدهای بزرگ ، اطمینان فزاینده ، احترام واتکای به نفس بود.1درسالهای واپسین این دهه ازقراین چنین بر می آید که ایران کشوری مستقل و فارغ از سلطه ی خارجی بوده است.1
به نقل ازایران – برآمدن رضا خان – بر افتادن قاجار و نقش انگلیسها : نوشته سیروس غنی
ایران آشوب زده ی پیش از سپه خیز رضا شاه، میدان تاخت و تاز و قدرت نمایی روسیه وانگلستان بود، جنبشهای جدایی طلبانه در شهرهای مرزی ایران، تسلط کامل انگلستان در خوزستان و بهره برداری خودمختارانه از چاههای نفت ایران، شورشهای عشایری، دولتمردان و سیاست مداران ناتوان و یا مواجب بگیران انگلستان و روسیه ، سلطان خوش نشین و بدون کمترین عشق و انگیزه به منافع ملی ایرانیان که لبو فروشی در پاریس و دریافت مستمری ماهیانه از دولت انگلیس به مبلغ 15000 تومان را به جایگاه بایسته ی شاهی میهن پرست و مردم دوست در ایران برتر می شمرد. انعقاد قرارداد 1919 توسط گروه سه نفری ایران فروش { صارم الدوله ، نصرت الدوله فیروز و وثوق الدوله } که به موجب آن ایران رسما تحت الحمایه و مستعمره ی انگلستان می شد و بنابراین قرارداد ننگین زمام امور نظامی و مالی ایران یکسره به بریتانیا واگذارمی گردید. به گزارش لنسلات الیفنت سرپرست امور خاور نزدیک در وزارت خارجه ی انگلیس صارم الدوله مبلغ 131000 لیره " 400000 تومان" بابت انعقاد این قرارداد از کاکس دستخوش و شیرینی دریافت کرده بود. ورشکستگی اقتصادی و خزانه ی تهی ، آشفتگی و هرج و مرج در تمامی عرصه ها و فقر و تهیدستی و بیسوادی عمومی زمینه را برای چیرگی کامل انگستان در ایران فراهم نموده بود. جنبش مشروطیت گونه ای حکومت پارلمانی صوری بدون هیچگونه نظام منسجم حزبی پدید آورده بود که فقدان شخصیتی توانمند که بتواند در شیرازه ی از هم گسیخته ی امور داخلی و خارجی کشور تمرکز و سامانی بوجود آورد به شدت محسوس بود.1در این آشفته بازاری که نه نام کشور داشت و نه کمترین کورسویی از تمدن دیرین و آرمانهای ملی ، ایرانیان نیز از سیاستمداران ناشایسته به تنگ آمده بودند و یک اراده ی ملی نیرومند در ناخودآگاه مردم شکل یافته بود که تنها یک رهبر مقتدر و دریا دل می تواند رهاننده و نجات بخش کشور از منجلاب نیستی وتباهی باشد. بدینسان رضا شاه از قلب تاریخ و تبلور آرزوهای مردمی به پایان رسیده چون تک سوار سرنوشت برآمد . هر چند گواهی تاریخ نشان از پشتیبانی ژنرال آیرونساید از سپه خیز رضا شاه دارد، اما رضا شاه از همان آغاز به قدرت رسیدن مزدوران و جیره خواران انگستان را به زندان افکند ، مستشاران مالی و نظامی انگلستان را اخراج کرد، به اصلاحات بنیادین اجتماعی و اقتصادی دست یازید و در دورا نی کوتاه ایران نوینی را بنیاد نهاد که به راستی آنچه دستاورد سالهای سلطنت این رادمرد یگانه ی تاریخ معاصرایران می باشد به اعجاز ماننده است. تنها عشق بی پایان به میهن و شهامت و درایت و نبوغی ستایش برانگیز می توانست قوه ی محرکه ی نیرومند او در طراحی و سازندگی ایران نوین باشد.1امروز، ایران در یکی از بغرنجترین و پیچیده ترین فصول تاریخ چندین هزار ساله اش با همه گونه بحرانهای عمیق داخلی و بین المللی دست به گریبان است بیش از هر زمان به رشادت و از جان گذشتگی فرزندانی نیاز دارد که چون رضا شاه بیندیشند ، چون او دلاورانه وبا واقع گرایی وهوشمندی سکان کشتی توفانزده ی میهن را دردستهای توانای خود گیرند و مام میهن این نیاخاک ورجاوند و سرای دلگشای مهر و خرد و گهواره و گور درخشانترین سرداران ، پادشاهان ، حماسه سازان ، ادبا ، پیام آوران نیکی ، خرد ورزان و فرهنگمداران جهان را از لوث وجود اشغالگران آدمی خوار و خونین پنجه ی حکومت اسلامی و میراث داران قادسیه ی اول که برای تداوم بقای خود با خاطری آسوده حاضر به پذیرش ننگین ترین و ویرانگرانه ترین سازشهای ایران بربادده با روسیه و چین و امریکا و کشورهای اروپایی می باشند ، زدوده و پاک نمایند.1تنها راه رهایی و نجات ایران اشغال شده مان ، کوششی هر چند دشواربرای همسان رضا شاه اندیشیدن وهمچون او سرباز شایسته و فداکار مام میهن بودن است.1آیا دگر بار مام میهن و جبر تاریخ فرزندی اینچنین گرانمایه و نجات بخش، آزاده و سر و جان به سودای میهن نهاده، متهور و از خود گذشته و بی همانند و بلند همت به مردمان تا مغز استخوان پشیمان ازابلهانه ترین جنون ملی " انقلاب سیاه " و نسلهای بیگناهی که ناخواسته میراث داران حماقت تاریخی پیشینیان خود هستند، ارمغان خواهد نمود؟او نمونه و نماد متعالی ترین ارزشهای میهن پرستی و آموزگار ناسیونالیسم ملی در تاریخ معاصر ایران است.1بیکرانه ترین درودها برانوشه روانان تاریخ ایران، از دیااکو تا کورش بزرگ، از داریوش بزرگ تا انوشیروان وبزرگمهر، از آریو برزن تا بابک ، از مازیارتا یعقوب لیث صفاری ، از رضا شاه بزرگ تا فرزند فروزان مهرش به ایران که یک تنه در برابر زیاده خواهی های امپراتوران نفتی جهان ایستاد و قربانی عشق بی انتهایش به میهن و هم میهنانش گردید.1بیکرانه ترین درودها برروان آنانکه در راه آزادی و استقلال و یکپارچگی جغرافیایی و همبستگی ملی ایران و ایرانیان عاشقانه جان باختند. امروز نیز مادرمان ایران با قلبی خون چکان و پیکری زخم خورده، چنین جانبازان وسلحشورانی را بیتابانه چشم درراه است.1
پاینده ایران –آزاد ایران – برافراشته باد درفش کاویان وپرچم شیر وخورشید ایرانسوم اسفند 7027 آریایی – 2564 شاهنشاهی- 21 فوریه 2006 میلادیسیندخت پارسی- جنبش جوانان ایران نوین – کانون پیشاهنگان
هفتادوپنجمین سالروز سپه خیز سردار میهن پرست ایران رضا شاه بزرگ برای نجات واستقلال ایران بر ایرانیان پیرو راستی گرامی باد.1شرایط امروز ایران بی تردید از بسیاری جهات شباهت غریبی به واپسین سالهای سلطنت احمد شاه قاجار، سلطان بی کفایت ، آزمند، زراندوز، نادان و مستمری بگیر انگستان دارد.1سپه خیزی سوم اسفند 1299 و آمدن رضا خان نتیجه ی مستقیم ادامه ی سیاست ناواقعگرای قرن نوزدهمی حکومت بریتانیا وگل سرسبد آن قرار داد 1919 در ایران پس از جنگ جهانی اول بود. ایرانی که ملی گرایی تازه ای در آن عمیقا ریشه دوانیده بود. ده سال نخست پس از سپه خیز دوره ی نوآوری وا قدامات جسورانه ، امیدهای بزرگ ، اطمینان فزاینده ، احترام واتکای به نفس بود.1درسالهای واپسین این دهه ازقراین چنین بر می آید که ایران کشوری مستقل و فارغ از سلطه ی خارجی بوده است.1
به نقل ازایران – برآمدن رضا خان – بر افتادن قاجار و نقش انگلیسها : نوشته سیروس غنی
ایران آشوب زده ی پیش از سپه خیز رضا شاه، میدان تاخت و تاز و قدرت نمایی روسیه وانگلستان بود، جنبشهای جدایی طلبانه در شهرهای مرزی ایران، تسلط کامل انگلستان در خوزستان و بهره برداری خودمختارانه از چاههای نفت ایران، شورشهای عشایری، دولتمردان و سیاست مداران ناتوان و یا مواجب بگیران انگلستان و روسیه ، سلطان خوش نشین و بدون کمترین عشق و انگیزه به منافع ملی ایرانیان که لبو فروشی در پاریس و دریافت مستمری ماهیانه از دولت انگلیس به مبلغ 15000 تومان را به جایگاه بایسته ی شاهی میهن پرست و مردم دوست در ایران برتر می شمرد. انعقاد قرارداد 1919 توسط گروه سه نفری ایران فروش { صارم الدوله ، نصرت الدوله فیروز و وثوق الدوله } که به موجب آن ایران رسما تحت الحمایه و مستعمره ی انگلستان می شد و بنابراین قرارداد ننگین زمام امور نظامی و مالی ایران یکسره به بریتانیا واگذارمی گردید. به گزارش لنسلات الیفنت سرپرست امور خاور نزدیک در وزارت خارجه ی انگلیس صارم الدوله مبلغ 131000 لیره " 400000 تومان" بابت انعقاد این قرارداد از کاکس دستخوش و شیرینی دریافت کرده بود. ورشکستگی اقتصادی و خزانه ی تهی ، آشفتگی و هرج و مرج در تمامی عرصه ها و فقر و تهیدستی و بیسوادی عمومی زمینه را برای چیرگی کامل انگستان در ایران فراهم نموده بود. جنبش مشروطیت گونه ای حکومت پارلمانی صوری بدون هیچگونه نظام منسجم حزبی پدید آورده بود که فقدان شخصیتی توانمند که بتواند در شیرازه ی از هم گسیخته ی امور داخلی و خارجی کشور تمرکز و سامانی بوجود آورد به شدت محسوس بود.1در این آشفته بازاری که نه نام کشور داشت و نه کمترین کورسویی از تمدن دیرین و آرمانهای ملی ، ایرانیان نیز از سیاستمداران ناشایسته به تنگ آمده بودند و یک اراده ی ملی نیرومند در ناخودآگاه مردم شکل یافته بود که تنها یک رهبر مقتدر و دریا دل می تواند رهاننده و نجات بخش کشور از منجلاب نیستی وتباهی باشد. بدینسان رضا شاه از قلب تاریخ و تبلور آرزوهای مردمی به پایان رسیده چون تک سوار سرنوشت برآمد . هر چند گواهی تاریخ نشان از پشتیبانی ژنرال آیرونساید از سپه خیز رضا شاه دارد، اما رضا شاه از همان آغاز به قدرت رسیدن مزدوران و جیره خواران انگستان را به زندان افکند ، مستشاران مالی و نظامی انگلستان را اخراج کرد، به اصلاحات بنیادین اجتماعی و اقتصادی دست یازید و در دورا نی کوتاه ایران نوینی را بنیاد نهاد که به راستی آنچه دستاورد سالهای سلطنت این رادمرد یگانه ی تاریخ معاصرایران می باشد به اعجاز ماننده است. تنها عشق بی پایان به میهن و شهامت و درایت و نبوغی ستایش برانگیز می توانست قوه ی محرکه ی نیرومند او در طراحی و سازندگی ایران نوین باشد.1امروز، ایران در یکی از بغرنجترین و پیچیده ترین فصول تاریخ چندین هزار ساله اش با همه گونه بحرانهای عمیق داخلی و بین المللی دست به گریبان است بیش از هر زمان به رشادت و از جان گذشتگی فرزندانی نیاز دارد که چون رضا شاه بیندیشند ، چون او دلاورانه وبا واقع گرایی وهوشمندی سکان کشتی توفانزده ی میهن را دردستهای توانای خود گیرند و مام میهن این نیاخاک ورجاوند و سرای دلگشای مهر و خرد و گهواره و گور درخشانترین سرداران ، پادشاهان ، حماسه سازان ، ادبا ، پیام آوران نیکی ، خرد ورزان و فرهنگمداران جهان را از لوث وجود اشغالگران آدمی خوار و خونین پنجه ی حکومت اسلامی و میراث داران قادسیه ی اول که برای تداوم بقای خود با خاطری آسوده حاضر به پذیرش ننگین ترین و ویرانگرانه ترین سازشهای ایران بربادده با روسیه و چین و امریکا و کشورهای اروپایی می باشند ، زدوده و پاک نمایند.1تنها راه رهایی و نجات ایران اشغال شده مان ، کوششی هر چند دشواربرای همسان رضا شاه اندیشیدن وهمچون او سرباز شایسته و فداکار مام میهن بودن است.1آیا دگر بار مام میهن و جبر تاریخ فرزندی اینچنین گرانمایه و نجات بخش، آزاده و سر و جان به سودای میهن نهاده، متهور و از خود گذشته و بی همانند و بلند همت به مردمان تا مغز استخوان پشیمان ازابلهانه ترین جنون ملی " انقلاب سیاه " و نسلهای بیگناهی که ناخواسته میراث داران حماقت تاریخی پیشینیان خود هستند، ارمغان خواهد نمود؟او نمونه و نماد متعالی ترین ارزشهای میهن پرستی و آموزگار ناسیونالیسم ملی در تاریخ معاصر ایران است.1بیکرانه ترین درودها برانوشه روانان تاریخ ایران، از دیااکو تا کورش بزرگ، از داریوش بزرگ تا انوشیروان وبزرگمهر، از آریو برزن تا بابک ، از مازیارتا یعقوب لیث صفاری ، از رضا شاه بزرگ تا فرزند فروزان مهرش به ایران که یک تنه در برابر زیاده خواهی های امپراتوران نفتی جهان ایستاد و قربانی عشق بی انتهایش به میهن و هم میهنانش گردید.1بیکرانه ترین درودها برروان آنانکه در راه آزادی و استقلال و یکپارچگی جغرافیایی و همبستگی ملی ایران و ایرانیان عاشقانه جان باختند. امروز نیز مادرمان ایران با قلبی خون چکان و پیکری زخم خورده، چنین جانبازان وسلحشورانی را بیتابانه چشم درراه است.1
پاینده ایران –آزاد ایران – برافراشته باد درفش کاویان وپرچم شیر وخورشید ایرانسوم اسفند 7027 آریایی – 2564 شاهنشاهی- 21 فوریه 2006 میلادیسیندخت پارسی- جنبش جوانان ایران نوین – کانون پیشاهنگان
ایران- فرزندان کورشکمیته ی جشنهای ملی ایرانیان درون مرز- سازمان هواداران پادشاهی
۲ نظر:
سلام آريو جان
.... ممنون از کامنت و نوشته هات
کمی دل نگران بودم واست ! اُميدوارم که اين تُرک ها دست از پا خطا نکنند و همه چيز به خوبی پيش برود
به هر حال خوشحال شدم که کامنت تو را ديدم و اُميدوارم هر چه زودتر رژیم کله پا شه که همگی هر چه زودتر با پای خود به ايران رويم
من همان بگریخته ایرانیم
مُهر مِهرت خورده بر پیشانیم
گر بپرسی کیش و آیین مرا
من فقط ایرانیم ایرانیم
Great site loved it alot, will come back and visit again.
»
ارسال یک نظر